Untitled Document

پیدا كردن حقیقت رضا و فضیلت آن - ۲

و گفت رسول خدای- صلوات الله علیه- كه: «خدای تعالیٰ می گوید: منم آن خدایی كه جز من خدای نیست، هر كه بر بلاء من صبر نكند و بر نعمت من شكر بجای نیارد و بقضا من راضی نباشد، او را گوی خدای دیگر طلب كن». و گفت: «خدای تعالیٰ می گوید تقدیر بكردم و تدبیر كردم و صنع خویش محكم بكردم و بهر چه خواهد بود حكم كردم، هر كه راضیست رضاء من ویراست،‌ و هر كه نیست خشم من ویراست تا آنگاه كه مرا بیند»، و گفت: «خدای گفت: خیر و شر بیافریدم، خنک آنكه او را برای خیر آفریدم و بر دست وی خیر آسان بكردم، و وای بر آنكه ویرا برای شر آفریدم و بر دست وی شر آسان بكردم، و وای برآنكه گوید چرا و چون؟!»

و یكی از انبیا بیست سال بگرسنگی و برهنگی و محنت بسیار مبتلا بود، و دعا میكرد اجابت نبود، وحی آمد كه پیش از آنكه آسمان و زمین آفریدم نصیب تو از قسمت و تقدیر من این بود، می خواهی كه آفریدن آسمان و زمین و تدبیر مملكت با سر شوم برای تو و آنچه حكم كرده ام بدل كنم تا آن بود كه تو خواهی نه آن بود كه من، و كار چنان بود كه تو دوست داری نه چنانكه من؟ بعزت من اگر این نیز در دل تو بجنبد نام تو از دیوان نبوت محو كنم. و انس می گوید: بیست سال خدمت كردم رسول را- صلوات الله علیه- كه هیچ چیز را كه بكردم نگفت كه چرا كردی و آنكه نكردم نگفت كه چرا نكردی، لكن چون با من كسی خصومتی كردی گفتی كه اگر قضا كرده بودی كرده آمدی. و وحی آمد بداود علیه السلام كه: یا داود تو خواهی و من خواهم، و نبود الا آنچه من خواهم اگر تسلیم كنی بآنچه من خواهم كفایت كنم آنچه تو خواهی، و آنگاه نبود الا آنچه من خواهم.