Untitled Document

مكتوب چهل و ششم (۴۶) - ۲

صفرائی را ازاله علت صفرا نمودن در تحصیل یقینی بشیرینی نبات ضروری تر آمد ازانكه دلیل بر یقین حلاوت نبات اقامت نماید از دلیل چه طور یقینی حاصل شود كه وجدان او بسببِ علتِ صَفْرا به تلخی نبات حاكِم است همچنین در مَا نَحْنُ فِیْه نفسِ امّاره با لذّات منكِرِ اَحكام شرعیه است و بالطبع بنقاضتِ آن حاكم پس تحصیل یقین باین احكام صادقه بدلیل با وجود انكارِ وجدانِ مستدلّ بسی دشوارست پس نفس را مُزكّی ساختن ضروری آمد یقین را بدون تزكیه حاصل نمودن دشوار نمود قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَكّهَا وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسّٰهَا پس مُقرّر شد كه منكرِ این شریعتِ باهره و این مِلّت ظاهره و طاهره در رنگِ منكرِ حلاوتِ نبات است- مصرعه خورشید نه مجرم ار كسی بینا نیست* پس مقصود از سیر و سلوک و تزكیه نفس و تصفیه قلب اِزاله آفاتِ معنویه است و امراض قلبیه كه كریمه فِیْ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مُشعِر از آنست تا حقیقت ایمان متحقِق شود و با وجود این آفات اگر ایمان است بحسب ظاهر است و بس چه وجدانِ امّاره بخلاف آن حاكم است و بر حقیقت كفر خود مُصِر است مثل این ایمان و تصدیق صوری ایمان صفرائی است بحلاوت قند و نبات كه وجدان او بخلاف آن شاهد است یقین حقیقی بحلاوت شكر بعد از زوالِ مَرضِ صفرا صورت بندد پس بعد از تزكیه نفس و اطمینان آن حقیقت ایمان صورت دارد و وجدانی میگردد و این قسم ایمان از زوال محفوظ است كریمه اَلا اِنَّ اَوْلِیَاءَ اللهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُوْنَ در شان ایشان صادق است شَرَّفَنَا اللهُ سُبْحَانَه بِشَرَفِ هذا الْاِیْمَانِ الْكَامِلِ الْحَقِیْقِی بِحُرْثَفِ النَّبِیِّ الْاُمِّیِّ الْقُرَشیِّ عَلَیْهِ وَعَلی الِهِ مِنَ الصَّلَوَاتِ اَفْضَلُهَا وَمِنَ التَّسْلیْمَاتِ اَكْمَلُهَا.