Untitled Document

نوع دیگر از نصایح «پیر طریقت شیخ بزرگوار» خواجه عبدالله انصاری - ۲

الٰهی بشرک از شرک رستن نتوان، بنجاست نجاست شستن نتوان. از مرشد پرسیدند كه تصوف چیست گفت افكندن دام و بر كندن كام.

شریعت چیست بی بدی طریقت چیست بی ددی حقیقت چیست بیخودی. معدن زركانست معدن خدا جانست زر میطلبی كان كن حق میطلبی جان كن.

ای حلاج آنچه تو گفتی من پیش گفتم بصد بار بیش گفتم تو در عبادت آوری من در اشارت بنهفتم تو در شریعت بخود بیاشفتی و من بر خود نیاشفتم لاجرم تو در مسند بلا افتادی و من در مهد عنایت خفتم.

(بیت)

(با هر كه عطا كردی گشتی تو امیر او)

(وز هر كه عطا جستی گشتی تو اسیر او)

یكمن نان از یک منان طلب كه ازین دو نان بسنان دو نان حاصل نتوان كرد.

(قطعه)

(دلا چون ردو نان بریدی طمع) (زقوت كسان قوت جان مخواه)

(سنان خور تو جان من و هیچ وقت) (زدرگاه دو نان یكی نان مخواه)

الٰهی ازآن خوان كه از بهر پاكان نهادی نصیب من بینوا كو اگر نعمتت جز بطاعت نباشد پس این بیع خوانند لطف و عطا كو، اگر دربها مزد خواهی ندارم و گر بی بها دهی بخش ما كو، اگر از سگان توام استخوانی و اگر از كسان توام مرحبا كو، زاد برگیر كه سفر نزدیک است از ندامت چراغ افروز كه عقبه بس تنگ و تاریک است، بی نیازیرا از خلق تاج كن و بر سر نه سرانجام خود را چراغی در بر نه، یكذره شناخت به از دو عالم یافت. طالب دنیا رنجور است و طالب عقبی مزدور است،