Untitled Document

لذت معرفت و دوستی خدای را چگونه میتوان بدست آورد - ۲

 پس لذت جاه كه همه شهوات را مختصر بكرد در لذت معرفت فرو شود، و بدین همه ایمان داری كه بدین همه رسیده ای، و كودک كه بشهوت جاه نرسیده باشد بدین ایمان ندارد، و اگر خواهی كه ویرا لذت ریاست معلوم كنی نتوانی كرد. عارف در دست تو و نابینایی تو هم چنانست كه تو در دست كودک، ولكن اگر اندک مایه عقل داری و تامل كنی این پوشیده نماند.

علاج سیم آنكه در احوال عارفان نظاره كنی و سخن ایشان بشنوی، كه مخنث و عنین [كسیكه كار مردی ازو ساخته نیست] اگر چه از شهوت مباشرت و لذت آن خبر ندارد لكن چوق مردان می بیند كه هر چه دارند در طلب آن خرج همی كنند، ویرا علمی ضروری حاصل آید كه ایشان را لذتی و شهوتی است بیرون اینكه ویراست. رابعه زنی بود، با وی حدیث بهشت كردند گفت: «الجار ثم الدار- اول خداوند سرای آنگاه سرای»، و ابوسلیمان دارانی میگوید كه: خدای تعالی بندگان اند كه بیم دوزخ و اومید بهشت ایشان را از خدای مشغول نكند؛ و یكی از دوستان معروف كرخی با وی گفت كه: بگوی آن چیست كه ترا از دنیا و از خلق چنین نفور كرده است و بعبادت مشغول گشته ای، بیم مرگست یا بیم دوزخ و اومید بهشت؟ گفت این چیست؟! پادشاهی كه این همه بدست ویست اگر دوستی وی بچشی این همه فراموش كنی، و اگر ترا با وی معرفت و آشنایی پدید آید ازین همه ننگ داری. بشر حافی را بخواب دیدند، ویرا گفتند كه: ابونصر تمار و عبدالوهاب ورّاق را كار چگونه است؟ گفت: این ساعت ایشان را در بهشت بگذاشتم طعام بهشت همی خوردند، گفتند: و تو چه؟ گفت: خدای تعالی دانست كه مرا بطعام و شراب بهشت رغبتی نیست، مرا دیدار خویش بداد.