Untitled Document

علامات محبت - ۲

علامت دوم آن بود كه محبوب حق تعالی بر محبوب خویش ایثار كند، و هر چه داند كه سبب قربت وی است نزدیک محبوب فرونگذارد، و هر چه سبب بعدوی است از آن دور بود، و این كسی بود كه خدای را تعالی بهمهٔ دل دوست دارد چنانكه رسول- صلوات الله علیه- گفت: «هر كه خواهد كه كسی را بیند كه خدای را بهمهٔ دل دوست دارد، گو در سالم نگر مولی حذیفه»؛ پس اگر كسی معصیتی كند دلیل نكند بر آن كه محب نیست، بل بر آنكه دوستی وی بهمهٔ دل نیست، و دلیل برین آنكه نعیمان را چند بار حد بزدند بسبب شراب خوردن، یكی وی را لعنت كرد؛ رسول- صلوات الله علیه- گفت: لعنت مكن كه وی خدای را و رسول را دوست دارد. و فضیل گفت كه: اگر ترا گویند خدای تعالٰی را دوست داری خاموش باش، كه اگر گویی نه كافر شوی، و اگر گویی دارم فعل تو با افعال دوستان نماند.

علامت سیم آنكه همیشه خدای تعالی بر دل وی تازه بود و دران مولع بود بی تكلف، كه هر كه چیزی دوست دارد ذكر آن بسیار كند، و اگر دوستی تمام بود خود هیچ فراموش نكند؛ پس اگر دل بتكلف ذكر می باید داشت بیم آنست كه محبوب وی آنست كه ذكر او بر دل وی غالبست، پس باشد كه دوستی خدایتعالی غالب نیست لكن دوستی وی غالبست كه وی می خواهد كه دوست دارد، و دوستی دیگرست و دوستی دوستی دیگر.

علامت چهارم آنكه قرآن را كه كلام وی [مقصود از وی ذكر است نه خدا] است و رسول ویرا و هر چه بوی منسوبست دوست دارد، و چون دوستی قوی شد همه خلق را دوست دارد، كه همه بندگان وی اند، بلكه همه موجودات را دوست دارد كه همه آفریدهٔ ویست: چنانكه هر كه كسی را دوست دارد تصنیف و خط وی دوست دارد.