Untitled Document

۩نوع دیگر از نصایح۩ - ۴

الٰهی شراب شوق در جان منصور حلاج افزون شد آن شراب دران نگنجید بسر بیرون شد، ابلیس ازان جرعه بیافت جاوید ملعون شد بجرعهء از آن شراب اویس قرنی میمون شد.

عبدالله گنجی بود پنهانی كلید او بدست خرقانی ناگاه برسیدیم بچشمه زندگانی چندان وا خوردیم كه نه عبدالله ماند نه خرقانی، درخت را آب و طفل را شیر باید شریعت را استاد طریقت را پیر باید.

الٰهی نه ظالمی كه گویم زینهار، و نه مرا بر تو حقی كه گویم بیار كار تو داری میدار این بر داشته خود را فرو مگذار، درویش آب در چاه دارد، و نان در غیب نه تمنا در سر و نه زر در جیب، جوینده است و یابنده خاموش گفت نوشیست همه زهر و خاموشی زهریست همه نوش. هر چه بزبان آید بزیان آید، نفس بت است و قبول خلق زنار جمله حقیقت بگفتم بیكیار، محبت با محنت قرین است عاشق را بلا در پیش و دیگرانرا در كمین است، توحید آن نیست كه او را یگانه دانی توحید آنست كه او را یگانه باشی، آنچه تراست ندانم روزی كیست و آنچه روزی تست ندانم در دست كیست.

الٰهی آمرزیدن ابوبكر و عمر چه كار است رحمتی كه گر همه را نرسد چه مقدار است، اگر بر آب روی خسی باشی و اگر بر هوا پری مگسی باشی دلی بدست آر تا كسی باشی، در ظاهر كعبه بنا كرد كه آب و گل است و در باطن كعبه بنا كرد كه جان و دل است، آن كعبه احجار است و این كعبه اسرار است، آن كعبه طواف اصناف خلایق است و این كعبه مطاف نظر خالق است آن كعبه بنای ابراهیم خلیل است و این كعبه بنای رب جلیل است، آنجا مروه و صفاست اینجا مروت و وفاست، آنجا محل صفاتست اینجا تجلی ذات.