Untitled Document

پیدا كردن احوال مردگان كه مكشوف شده است بطریق خواب - ۲

و ابوسعید خراز گوید بدمشق بودم، رسول را- صلوات الله علیه- بخواب دیدم كه آمد و تكیه بر ابوبكر و عمر زده، و من بیتی می گفتمی و انگشت بر سینه می زدمی، گفت: شر این از خیر بیش است. شبلی را بخواب دیدند گفتند كه: خدای تعالی با تو چه كرد؟ گفت: حساب تنگ بر من فرا گرفت تا نومید شدم، چون نومیدی بدید بر من رحمت كرد. سفیان ثوری را بخواب دیدند گفتند كه خدای تعالی با تو چه كرد؟ گفت: رحمت كرد، گفتند: حال عبدالله بن مبارک چیست؟ گفت: ویرا هر روزه دو راه بار دهند تا خدای تعالی را بیند. و مالک بن انس را بخواب دیدند،‌گفتند: خدای تعالی با تو چه كرد؟ گفت: رحمت كرد بكلمتی كه از عثمان عفان شنیده بودم، كه بگفتی چون جنازهٔ بدیدی: سُبْحَانَ الْحَيّ الذي لا يَمُوتُ. و دران شب كه حسن بصری فرمان یافت بخواب دیدند كه درهای آسمان گشاده بودند و ندا می كردند كه حسن خدایرا بدید و از وی خشنود بود. و جنید ابلیس را بخواب دید برهنه، گفت: شرم نداری از مردمان؟ گفت: این مردم نه اند مردم آنانند كه در مسجد شونیزیه اند كه مرا زار و نزار كردند، گفت: بامداد بمسجد شونیزیه رفتم، چون از در درشدم ایشانرا دیدم در تفكر سر بزانو نهاده آواز دادند كه: غرّه مشو بسخن آن پلید ملعون.

عتبة الغلام یكی را از حور بهشت بخواب دید بر صورتی نیكو، گفت: یا عتبه بر تو عاشقم زنهار تا كاری نكنی كه بتو نرسم و مرا از تو بازدارند! گفت‌: دنیا را سه طلاق دادم و گرد وی نگردم تا بتو رسم. ابوایوب سجستانی جنازهٔ مردی مفسد دید، بر بالایی شد تا بر وی نماز نكند، آن مرده را بخواب دیدند گفتند: خدای تعالی با تو چه كرد؟ گفت: رحمت كرد و گفت: ابو ایوب را بگوی «لَوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنفَاقِ»، یعنی اگر خزاین رحمت خدای بدست شما بودی از بخیلی هیچ نفقه نكردی.