Untitled Document

پیدا كردن احوال مردگان كه مكشوف شده است بطریق خواب - ۳

 و آن شب كه داود طایی فرمان یافت یكی بخواب دید كه ملایكهٔ آسمان می آمدند و میرفتند، گفت: این چه شب است؟ گفتند: امشب داود طایی فرمان یافته است و بهشتها برای وی بیاراسته. و ابوسعید شحام گوید: سهل صعلوكی را بخواب دیدم، گفتم یا خواجه امام، گفت خواجگی دست بدار كه آن همه رفت، گفتم آن همه كارهاء تو و كردارهاء تو بكجا رسید؟ گفت هیچ سود نداشت مگر جواب آنمسائل كه پیر زنان میپرسیدندی. ربیع بن سلیمان گوید: شافعی را بخواب دیدم گفتم خدای تعالی با تو چه كرد؟ گفت: مرا بر كرسئی نشاند از زر و مروارید تر بر من همی افشاند. و شافعی گوید: مرا كاری سخت پیش آمد، در آن درماندم، بخواب دیدم یكی بیامد و گفت: یا محمد بن ادریس بگوی: «اللهم لا املك لنفسی نفعا ولا ضر او لا موتا ولا حیوة ولا نشوراً ولا استطیع ان آخدا لا ما اعطیتنی ولا ان اتقی الا ما وفیتنی، اللهم وفقنی لما تحب وترضی من القول والعمل فی عافیة » [خداوندا سود و زیان مردن و زیستن و دوباره برخاستن من بدست من نیست: چیزی را نتوانم گرفت مگر تو بمن ارزانی داری، و از چیزی خود را نگاه نتوانم داشت جز آنچه تو از آن نگاهم داری، خدایا مرا بر آنچه دوست داری و می پسندی، از گفتار و كردار نیک موفق و كامیاب سازد]، چون برخاستم این دعا بكردم وقت چاشتگاه آن كار بر من سهل شد، باید كه این دعا فراموش نكنی و یكی گوید: عتبة الغلام را بخواب دیدم، گفتم كه: خدای تعالی با تو چه كرد؟ گفت: مرا بیامرزید بدان دعا كه بر دیوار خانهٔ تو نبشته است، چون بیدار شدم نگاه كردم بخط عتبة الغلام دیدم بر دیوار نبشته: یا هادی المظلین ویا راحم المذنبین ویا مقیل عثرات العاثرین، ارحم عبدك ذا الخطر العظیم، والمسلمین كلهم اجمعین واجعلنا مع الاحیاء المرزوقین، الذین انعمت علیهم من النبیین والصدیقین والشهدا والصالحین، آمین یا رب العالمین.