عجب بقدرت و جمال و نسب حماقت محض است - ۲
اما اندر جمله قرابت را زیادت امیدی است بشفاعت وی، ولكن باشد كه گناه چنان بود كه شفاعت نپذیرد: و نه همه گناهی شفاعت پذیرد، چنانكه حق تعالی گفت: « وَلا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضىٰ [میانجی نخواهند شد جز برای كسیكه خداوند خشنود باشد]» و فراخ رفتن بر امید شفاعت همچنان بود كه بیمار احتما نكند و هر چیز همی خورد بر اعتماد آنكه پدرم طبیب استادی است! او را گویند بیماری باشد كه چنان گردد كه علاج نپذیرد و استادی طبیب سود ندارد، باید كه مزاج چنان بود كه طبیب آنرا علاج تواند كرد و نه هر كه بنزدیک ملوک محلی دارد همه گناه را شفاعت تواند كرد بلكه كسیكه ملک ویرا دشمن دارد شفاعت هیچكس نپذیرد، و هیچ گناهی نبود كه نتواند بود كه سبب مقت باشد، كه خدای تعالی سخط خویش اندر معصیت پوشیده بكرده است، باشد كه آنچه كمتر دانی سبب مقت آن بود، چنانكه حق تعالی گفت: «وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ» شما آسان همی گیرید و بنزدیک خدای تعالی بزرگ است، و همهٔ مسلمان را نیز امید شفاعت هراس برنخیزد، و با هراس عجب فراهم نیاید، «والله اعلم واحكم».
روزهای خضر و قاسم
یک سال، بنام روزهای خضر (موسم سبز) و روزهای قاسم، به دو قسمت جدا می گردد. در روز ششم ماه می (مه) با روزهای خضر، تابستان شروع می شود و ۱۸۶ روز ادامه یافته در روز هفتم نوامبر پایان می یابد. روزهای قاسم نیز، در هشتم ماه نوامبر شروع می شود، در سالهاییكه ماه فبروری (فوریه) ۲۹ روز باشد ۱۸۰ روز طول می كشد، در سالهای دیگر ۱۷۹ روز طول می كشد و در روز پنجم ماه می (مه) پایان می یابد.
روزهای خضر دورهٔ تابستان را، روزهای قاسم نیز دورهٔ زمستان را نشان می دهد. چند روز بعد از شروع روزهای قاسم، روزهای گرم كه بنام «پاسترمه یازی» یاد میشود، می آید و در عقبش، سرماهای دوره زمستان شروع می گردد.