اندر علاج كبر و عُجب - ۲
باد ویرا برگرفت و تا بنزدیک آسمان برد تا آواز ملایكه و تسبیح ایشان بشنید، و بر زمین فرو برد تا بقعر دریا برسید، آنگاه آوازی شنید كه اگر یک ذره كبر بودی در دل سلیمان ویرا بزمین فرو بردیمی پیش از آنكه بر هوا بردیمی. و رسول- علیه السلام- گفت: «متكبرانرا اندر قیامت چنان كنند كه بر صورت موران در زیر پای خلق افتاده باشند از خواریی كه باشند بنزدیک حق تعالی»، و گفت: «اندر دوزخ وادیی است كه آنرا هبهب گویند حق است بر خدای تعالی كه متكبرانرا و جبارانرا آنجا فرود آورد». و سلیمان- علیه السلام- گوید كه: گناهی كه با آن هیچ طاعت سود ندارد كبرست. و رسول- صلی الله علیه وسلم- گفت كه: «حق تعالی ننگرد اندر كسی كه جامه بر زمین كشد بر سبیل تكبر و خرامیدن بفخر»، و گفت: «یكبار مردی همی خرامید و جامهٔ فخر پوشیده بخویشتن فرو نگریست، حق تعالی ویرا بزمین فرو برد و هنوز می شود تا بقیامت»، و گفت: «هر كه بزرگ خویشتنی كند و اندر زمین بخرامد، و خدای تعالی ویرا بیند پس روز قیامت خدایرا بیند با خویشتن بخشم». و محمد بن واسع یكبار پسر را دید كه همی خرامید ویرا آواز داد و گفت: دانی كه تو كیی؟ مادرت را به دویست درم خریدم و پدرت چنانست كه اندر میان مسلمانان هر چند چون وی كمتر باشد بهتر باشد؟ و مطرف بن محمد، مهلب را دید كه همی خرامید، گفت: یا بندهٔ خدای، خدای تعالی اینچنین رفتن را دشمن دارد، گفت: هان مرا نمی دانی؟ گفت: دانم، اول آبی گنده، آخر مرداری رسوا، اندر میانه حمال پلیدی.