حقیقت خوی نیكو - ۳
و قوت خشم چون از حد بشود، آنرا تهور [بی باكی] گویند، و چون ناقص بود آنرا بد دلی و بیحمیتی [بی غیرتی] گویند، و چون معتدل بود- نه بیش و نه كم- آنرا شجاعت گویند، و از شجاعت، كرم و بزرگ همتی و دلیری و حلم و بردباری و آهستگی و فروخوردن خشم و امثال این اخلاق خیزد، و از تهور، لاف و عجب و كبر و كنداوری و بارنامه و خویشتن اندر كارهای با خطر افكندن و امثال این خیزد، و چون ناقص باشد، از وی خوار خویشتنی و بیچارگی و جزع و تملق و مذلت خیزد.
و اما قوت شهوت چون بافراط بود، آنرا شره گویند و از وی شوخی [بی شرمی] و پلیدی و بی مروتی و ناپاكی و حسد و خواری كشیدن از توانگران و حقیر داشتن درویشان و امثال این خیزد، و اگر ناقص بود، از روی سستی و نامردی و بی خویشتنی [بیهوشی- بیحسی] خیزد و چون معتدل بود، آنرا عفت گویند، و از وی شرم و قناعت و مسامحت و صبر و ظرافت [پاكدلی- پاک نهادی] و موافقت خیزد.
و هر یكی را از این دو كناره است كه زشت و مذموم است، و میانهٔ آن نیكو و پسندیده است، و آن میان در میانه دو كناره باریكترست از موی، و صراط مستقیم [راه راست] آن میانه است، و بباریكی چون صراط آخرتست: هر كه برین صراط راست برود، فردا بران صراط ایمن بود. و برای اینست كه خدای تعالی اندر همه اخلاق میانه فرمود، و از هر دو طرف منع و زجر كرد و گفت: «وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَٰلِكَ قَوَامًا» بنتود كسی را كه اندر نفقه اندر نه تنگ گیرد و نه اسراف كند و بر میانه بایستد؛ و رسول را گفت- صلی الله علیه وسلم-: «وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ دست اندر بند مدار، چنانكه هیچ چیز بندهی، و بیكبارگی گشاده مدار، چنانكه همه بدهی و بی برگ فرومانی».