پیدا كردن تفكر در عجایب خلق خدای تعالی - ۳
و سپرز دُرد آن خونرا كه سودا بود از وی میستاند، و كلیه آب از وی جدا میكند و بمثانه میفرستد، و عجایب رحم و آلات ولادت همچنین.
و عجایب معانی و قوتها در وی آفرید چون بینائی و شنوائی و عقل و علم، و امثال این بیشتر، پس یا سبحان الله اگر كسی صورتی نیكو بر دیواری كند از استادی وی عجب بمانی و بر وی ثنا بسیار كنی، و میبینی كه بر قطرهٔ آب این همه نقش در ظاهر باطن وی پیدا میاید كه نه قلم را بینی و نه نقاش را و از عظمت این نقاش عجب نمانی و در كمال قدرت و علم وی مدهوش نشوی و از جمال و كمال و شفقت و رحمت وی تعجب نكنی؟! كه ترا چون بغذا حاجت بود در رحم، اگر دهان باز كردی و خون حیض نه باندازه بمعده تو رسیدی تباه شدی، پس از راه گذر ناف غذاء تو راست كرد، و چون از رحم بیرون آمدی ناف را ببست و دهان گشاده كرد كه مادر غذا بقدر خویش تواند داد، پس چون تن تو دران وقت ضعیف و نازک بود و طاقت طعامها نداشت از شیر مادر كه لطیف باشد غذاء تو ساخت و پستان مادر بیافرید و سوراخهاء تنگ در وی بیافرید تا شیر بر تو نیرو نكند، و گازری در درون سینه بنشاند تا آن خون سرخ كه بوی میرسد وی سپید میكند و پاک و لطیف بتو میفرستد، و شفقت را بر مادر تو موكل كرد تا اگر یک ساعت تو گرسنه شوی قرار و آرام ازو بشود، پس چون شیر را بدندان حاجت نبود نیافرید تا سینهٔ مادر را جراحت میكنی، و آنگاه كه قوت طعام خوردن پدید آمد بوقت خویش دندان بیافرید تا بر طعام سخت قادر شوی، اینت كور و نابینا كه این، میبیند و در عظمت آفریدگار مدهوش نشود و از كمال و لطف و شفقت او متحیر نگردد و برین جمال و جلال عاشق نماند!