۩نوع دیگر از نصایح۩ - ۳
نقش دنیا دیده رنگین كند چون دیده رنگین شد دل سنگین كند. لا جرم چون هوا را بریاضت دور كردند نفس را بمجاهده مقهور كردند. درون پردها بهر چه خواستند شتافتند بهر چه شتافتند نیافتند. اما آنها كه اصحاب ضلالت و ارباب جهالت بودند بنمودند آنچه نمودند بر نقش گرمابه عشق باختند و بر شیر شادروان كمند انداختند. چون در نگری نه از طریقت اثری و نه از حقیقت خبری، نه از فعل جفا ندمی و نه در راه وفا قدمی، هر یكی بغتة مغلوب شده بوجود خویش از دیدن محجوب شده (نعوذ بالله من سخط الله) اولیای خدایتعالی دو كار نكنند بحیله زندگانی نكنند بگزاف نگویند براحت نخورند باختیار ننشینند و خصمئ خلق نكنند و بر آفریدگار انكار نكنند و خاطر ایشان از كام ایشان فراز نباشد و از توبه بعصیان نپردازند، و بر خدایتعالی هیچ نبندند و بقهقهه نخندند، و ایشانرا چهار طمع نباشد بخلق طمع مال، و طمع جاه و طمع دعا و طمع منا، زاهد بزهد نازد عارف بدوست صوفیرا چگویم صوفی خود اوست.
الٰهی بشرک از شرک رستن نتوان، بنجاست نجاست شستن نتوان. از مرشد پرسیدند كه تصوف چیست گفت افكندن دام و بركندن كام. شریعت چیست بی بدی طریقت چیست بی ددی حقیقت چیست بیخودی. معدن زركانست معدن خدا جانست زر میطلبی كان كن حق میطلبی جان كن.
ای حلاج آنچه تو گفتی من پیش گفتم بصد بار بیش گفتم تو در عبارت آوردی من در اشارت بنهفتم تو در شریعت بخود بیاشفتی و من بر خود نیاشفتم لا جرم تو در مسند بلا افتادی و من در مهد عنایت خفتم.