در كیفیت عقد و آداب آن و صفاتی كه نگاه باید داشت - ۱
اما شرایط نكاح پنج است:
اول- ولی است كه بی ولی نكاح درست نبود، و هر كه ولی ندارد ولی وی سلطان بود؛
دوم- رضای زن، مگر كه دوشیزه بود: چون پدر ویرا بدهد یا پدر، برضای وی حاجت نباشد، و هم اولیتر آن باشد كه بر وی عرضه كنند، آنگاه اگر خاموش بود كفایت بود؛
سوم- دو گواه عدل بباید كه حاضر بود، و اولیتر آن بود كه جمعی از اهل صلاح حاضر شوند و بر دو اقتصار نكنند، پس اگر دو مرد باشد مستور [پوشیده - كسی كه مردم را بر حال او آگهی نیست] كه فسق ایشان مرد و زن را معلوم نباشد، نكاح درست بود؛
چهارم- آنكه لفظ ایجاب و قبول بگویند ولی و شوی یا وكیل ایشان چنانكه صریح بود-، و لفظ نكاح یا تزویج یا پارسی آن بگویند؛ و سنت آنست كه ولی گوید- پس از آنكه خطبه برخوانده باشد-: «بسم الله وبالله والحمدلله، فلانرا بنكاح بتو دادم بچندین كابین»، و شوی گوید: «بسم الله والحمدلله، این نكاح بدین كابین پذیرفتم»، و اولیتر آن بود كه زنرا بینند پیش از عقد، تا چون بپسندد عقد كند بالفت امیدوارتر بود؛ و باید كه قصد و نیت وی از نكاح فرزند باشد و نگاه داشتن چشم و دل از ناشایست، و مقصود تمتع و هوا نبود.
پنجم- آنكه زن بصفتی بود كه ویرا نكاح وی حلال بود، و قریب بیست صفت است كه نكاح بدان حرام بود: