علامت خوی نیكو - ۲
و این كه گفت: «وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا [بندگان رحمن آنكسانند كه با شرم و آزرم و بر زمین روند، و چون با نادان گفتگو دارند سلام گویند]».
و هر چه اندر علامت منافقان گفته است، همه علامت خوی بدست، چنانكه رسول -علیه السلام- گفت: «همت من نماز و روزه و عبادت است، و همت منافق طعام و شراب، چون ستور»؛ حاتم اصم -رحمة الله علیه- گوید كه: «مؤمن بفكرت و عبرت مشغول بود، و منافق بحرص و امل، و مؤمن از هر كس ایمن بود مگر از حق تعالی، و منافق از همه كس ترسان بود مگر از حق تعالی؛ و مؤمن از همه كس نومید بود مگر از حق تعالی، و منافق بهمه كس امید دارد مگر بحق تعالی؛ و مؤمن مال فدای دین كند، و منافق دین فدای مال؛ مؤمن طاعت دارد و گرید، و منافق معصیت كند و خندد؛ مؤمن تنهائی و خلوت دوست دارد، و منافق زحمت و مخالطت دوست دارد؛ مؤمن همی كارد و میترسد كه ندرود، و منافق نمیكارد و طمع آن دارد كه بدرود».
و گفته اند: «نیكو خو آن بود كه شرمگین بود و كم گوی و كم رنج و راست گوی و صلاح جوی و بسیار طاعت و اندک زلت [خطاكاری- لغزش] و اندک فضول، و نیكو خواه بود همگنانرا، و اندر حق همگنان نیكو كردار و مشفق و با وقار، آهسته و صبور و قانع و شكور و بردبار و تنگ دل [نازک دل- رقیق القلب] و رفیق و كوتاه دست و كوتاه طمع بود، نه دشنام دهد و نه لعنت كند، و نه غیبت كند و نه سخن چینی كند، نه فحش گوید و نه شتاب زده بود، نه كین دارد و نه حسود بود، پیشانی گشاده و زبان خوش، دوستی و دشمنی و خشنودی و خشم وی برای حق تعالی بود و بس.»