حكایت - ۲
تا همه را بداد كه یک دانگ در حق خود صرف نكرد بعد ازان گفت از رسول صلی الله علیه وسلم شنودم كه فرمود درویشان امت من پیش از توانگران امت من در بهشت شوند بپانصد سال مردی از جمله توانگران خود را در میان ایشان اندازد و خواهد كه به بهشت درآید فرشته دست او بگیرد و از میان ایشان بیرون آرد و گوید صبر كن كه هنوز وقت درآمدن تو نیست پانصد سال او را در آفتاب گرم قیامت در حسابگاه بدارند تا حساب مال خود باز دهد آنگاه به بهشت رود آنگاه سعید رضی الله عنه سوگند یاد كرد كه سوگند بدان خدای كه محمد صلی الله علیه وسلم را براستی بخلق فرستاده است كه اگر همه عالم را از مال حلال پر كنند و بمن دهند باین درویشی خود عوض نكنم نظر كن كه درویشان آن زمان چگونه بوده اند و كار درویشان این روزگار بكجا رسیده است درویشی را معنی باید كه صورت ظاهری بكار نیاید رباعی:
گر مرد به پشمینه رسیدی بخدا # میشینه نگشتی زخدا هیچ جدا#
دانی كه بجز فقر چه حرف دگرست # ترک خود و خلق و خلق و تسلیم و رضا#
بزرگان دین گفته اند درویش بحقیقت آن بود كه كد نكند و اگر ناطلبیده چیزی بدو دهند رد نكند كه اگر رد كند زود بود كه آنرا طلب كند و نیابد و فتوحی كه رسد آنرا سد نكند یعنی امساک نكند بلكه بذل و ایثار را شعار خود سازد كه مبنای این كار بر فتوت ست رباعی:
درویش كسی بود كه او كد نكند # چیزی كه بدو دهند او رد نكند#
با دست و دل كشاده باشد دایم # یعنی كه هر آنچه باشدش سد نكند#
الهی بحرمت درویشان صادق الاخلاق ما را بدیشان بخش و بشفاعت ایشان برسان.