Untitled Document

حقیقت رضا - ۱

بدانكه گروهی گفته اند كه رضا ببلا و آنچه بخلاف هوا باشد ممكن نیست بلكه غایت آن صبر است، و این خطاست؛ بلكه چون دوستی غالب شد رضا بخلاف هوا ممكنست از دو وجه: یكی آنكه چنان مستغرق و مدهوش شود بعشق كه از خود آگاهی نیابد، چنانكه كسی در جنگ چنان بخشم مشغول شود كه از جراحت درد نیابد و باشد كه جراحت رسد و خبر ندارد تا چون بچشم نبیند، و كسی در خدمتی میرود و خار در پای وی می شود آگاهی نیابد، و چون دل مشغول شود آگاهی گرسنگی و تشنگی بشود، و چون این همه در عشق مخلوق و حرص دنیا ممكنست چرا در عشق حق تعالی و دوستی آخرت ممكن نیست؟ و معلومست كه جمال صورت معانی در باطن عظیم ترست از جمال صورتهاء ظاهر كه بحقیقت پوستی است بر مزبله ای كشیده، و چشم بصیرت كه بدان جمال باطن دریابند روشن ترست از چشم ظاهر كه غلط بسیار كند: تا بزرگ را خرد بیند و دور را نزدیک وجه دیگر آنكه الم دریابد ولكن چون داند كه رضاء دوست وی درآنست بدان راضی باشد چنانكه اگر دوست ویرا فرماید كه حجامت كن یا داروی تلخ خور بدان راضی شود در شره آنكه رضاء دوست حاصل كند پس هر كه داند كه رضاء حق تعالی درآنست كه بانچه با وی كند رضا دهد و بدرویشی و بیماری و بلا صبر كند، راضی شود، چنانكه حریص دنیا بر رنج سفر و خطر دریا و كارهاء دشخوار راضی بود. و محبان بسیار بدین درجه رسیده اند: زن فتح موصلی را ناخن بشكست كه بیفتاد بخندید، گفتند: در دنیا فتی؟ گفت: شادی ثواب این آگاهی درد ببرد. سهل تستری علتی داشتی دارو نكردی، گفتند: چرا دارو نكنی؟ گفت: ای دوست ندانی كه زخم دوست درد نكند؟