در فرصیت پنج نماز و تفسیر وی لغه ً و شرعاً و فضیلت مداومت بر ادای وی - ۳

مرا تاج ایمان بر سر نهاد و سزاوار سجدهٔ خود گردانید و بی سابقه بد خدمتی زنـّار ترسائی بر میان تو بست و سزاوار سجده آتش گردانید مغ را این سخن در دل تاثیر كرد سر برآورد گفت راست گفتی اسلام عرضه كن كه در گشادند كلمه بگفت و مسلمان شد پس بدانكه نماز در دنیا و آخرت سبب نجات ست و بحكم كلام حق مكفر سیات ست قوله تعالـٰی وَأَقِمِ الصَّلوٰةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَٰلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ یعنی بپای دار نماز را از دو طرف روز یعنی نماز بامداد و نماز پیشین و نماز دیگر و زلفا من اللیل و در بعضی از ساعات شب یعنی نماز شام و نماز خفتن در مستخلص و لسان التنزیل میگوید كه الزلفة پارهٔ از شب بدرستیكه حسنات یعنی پنج نماز ببرد و محو كند بدیها را یعنی صغایر را ذَٰلِكَ ذِكْرَىٰ لِلذَّاكِرِينَ آنچه یاد كردیم پندیست مر پندگیرندگان را و از آیات كه در قرآن ناطق ست بفرضیت پنج نماز یک آیت این بود و در تفاسیر می آرد كه این آیت در شان مقبل نماز فرود آمد و گفته اند در شان عمرو بن غزیه آمد كه زن غازی بدوكان وی آمد بخرما خریدن چشم وی بر جمال آن زن افتاد بر وی فتنه شد خواست كه مراد خود از وی حاصل كند گفت این خرما لایق تو نیست با من بخانه آی كه آنجا خرمای نیكو دارم ویرا بسرای خود برد و از سرا در خانه شدند آنگاه قصد وی كرد زن ویرا اجابت نكرد مرد بسیار كوشید فایده نكرد زن گفت بئسما صنعت خنت صاحبك الغازی وعصیت بربك ولم تنل مرادك یعنی بدكاری كه تو كردی كه خیانت كردی یار خود غازی را و عاصی شدی در پروردگار خود بوایهٔ خود نرسیدی مرد ازان فعل پشیمان شد با دل پر حسرت و ندامت نزد رسول علیه السلام آمد و گفت: یا رسول الله (صلی الله علیه وسلم) چه میگوئی در حق كسی كه قصد حرامی كرد و همه فعلهای بد كرد مگر زنا كه نكرد