Untitled Document

چگونگی پیدا شدن صفتهای خوب و بد در آدمی - ۱

بدانكه دل آدمی را با هر یكی از این دو لشكر كه در درون ویست علاقتی است، و وی را از هر یكی صفتی و خلقی پدید آید: بعضی از آن اخلاق بد باشد، كه ویرا هلاک كند، و بعضی نیكو باشد كه ویرا بسعادت رساند. و جمله آن اخلاق اگرچه بسیار است اما چهار جنس اند: اخلاق بهایم، و اخلاق سباع، و اخلاق شیاطین، و اخلاق ملایكه؛ چه بسبب آنكه در وی شهوت و آز نهاده اند، كار بهایم كند: چون شره [حرص و میل شدید] نمودن بر خوردن و جماع كردن؛ و بسبب آنكه در وی خشم نهاده اند، كار سگ و گرگ و شیر كند چون زدن و كشتن و در خلق افتادن به دست و زبان؛ و بسبب آنكه در وی مكر و حیلت و تلبیس و تخلیط و فتنه انگیختن میان خلق نهاده اند، كار دیوان كند و بسبب آنكه در وی عقل نهاده اند، كار فرشتگان كند، چون دوست داشتن علم و صلاح، و پرهیز كردن از كارهای زشت، و صلاح جستن میان خلق، و عزیز داشتن خود را از كارهای خسیس، و شاد بودن بمعرفت كارها، و عیب داشتن از جهل و نادانی. و بحقیقت گوئی كه در پوست آدمی چهار چیز است: سگی، و خوكی، و دیوی، و فرشتهٔ كه سگ كه نگوئیده و مذموم است، نه برای صورت و دست و پای و پوست وی بود، بل بدان صفتی كه در ویست، كه بدان صفت در مردم افتد، و خوک نه بسبب صورت مذموم است، بل بسبب معنی شره و آز و حرص بر چیزهای پلید و زشت. و حقیقت روح سگی و خوكی این معانی است، و در آدمی همین است؛ و همچنین حقیقت شیطانی و فرشتگی این معانی است كه گفته آمد، و آدمی را فرموده اند كه: به نور عقل كه از آثار انوار فرشتگانست، تلبیس و مكر شیطان كشف میكند، تا وی رسوا شود، و هیچ فتنه نتواند انگیختن،