مكتوبات حضرت محمد عثمان صاحب (قدس سره) - ۳
از محمد سراج الدین و محمد بهاء الدین چه نوشته شود كه سالها یكجا و یک حجره در نشست و برخاست و شب و روز اینهمه امور سهل است او تعالی شانه كارهای آن صاحب دلخواه سرانجام فرمایاد بالنبی وآله الامجاد صلی الله علیه وعلیهم الصلوة والسلام فقیر در عین اضطراب كوئه آتش و اله نگاریده ام نظر بر مطلب گمارند نه كاری دیگر فقط.
جواب عبدالحمید خان
یهودی ها، به تشویق وحمایت انگلیسها، می خواستند تا در خاک های فلسطین، یک دولت یهودی را تاسیس نمایند. سلطان عبدالحمید خان كه این خطر وفعالیت های صهیونیست ها وآرزوهای آنها را بسیار خوب میدانست، امر صادر نمود تا از خاک فلسطین به یهودیان زمین فروخته نشود. رئیس تشكیلات صهیونیست های دنیا تئودور هرتزل وحاخام موشه لیوی سلطان عبدالحمید خان را زیارت نمودند وخواهش كردند تا به یهودیان از خاكهای فلسطین زمین فروخته شود. جواب سلطان در آن زمان این بود: (اگر تمام دولت های دنیا به پیش پایم بیایند وهمه خزینه های دنیا را بریزند، برای شما یک وجب زمین نخواهم داد. این وطنی كه با خون اجداد من بدست آورده شده وتا به امروز محافظه كرده شده است، با پول فروخته نخواهد شد). یهودی ها، با فرقه اتحاد وترقی، همكاری نمودند. تمام قوت های شر، علیه سلطان متحد شدند. در سال ۱۳۲۷هـ ق [۱۹۰۹م] سلطان را از تخت برانداخته، همه مسلمانان را از حامی محروم گذاشتند. سردمداران اتحاد وترقی، دشمنان دین وماسون ها را به مواقع ومناصب عالی دولت تعیین كردند. حتی اشخاصی به نام خیرالله وموسی كاظم كه ایشان را شیخ الاسلام تعیین كرده بودند، نیز ماسون بودند. مملكت را به خون آغشته كردند.