پیدا كردن فایدها و آفات مال - ۲
نوع اول آنست كه بر خویشتن نفقه كنی یا اندر عبادت یا اندر ساز عبادت؛ اما عبادت چون حج و غزا بود كه مالی كه بر خویشتن بكار برد. اندر عین عبادت بود؛ و اما آنچه اندر ساز عبادت بود نان و جامه و قدر كفایت بود كه بدان قوت عبادتها و فراغت همه عبادتها حاصل آید، كه هر چه جز بدان بعبادت نتوان رسید آن نیز عین عبادت بود و هر كرا قدر كفایت نبود همه روز بتن و بدل بطلب كفایت مشغول بود و از عبادت كه لباب آن ذكر و فكرست باز ماند: پس قدر كفایت كه برای فراغت عبادت بود عین عبادت بود و از فواید دین بود و از جملهٔ دنیا نباشد، و این در نیت و اندیشه بگردد، تا قبلهٔ دل چه بود: اگر قبلهٔ دل فراغت راه آخرت بود قدر كفایت زاد راه بود و هم از راه بود. شیخ ابوالقاسم گرگانی را- رحمة الله علیه- ضیاعی بود حلال كه از آن كفایت وی آمدی، یكروز غله آورده بودند، از خواجه ابوعلی فارمدی- رحمة الله علیه- شنیدم كه از آن غله یكمشت برگرفت و گفت: این با توكل ببشتر متوكلان عوض نكنم، و بحقیقت این كسی شناسد كه بمراقبت دل مشغول بود كه بداند كه فراغت از كفایت چه مددها دهند در رفتن راه دین را.
نوع دوم آنكه بمردمان دهند، و این چهار قسم بود:
قسم اول صدقه بود، و ثواب آن و بركات دعاء درویشان و همت ایشان و خشنودی ایشان اندر دین و دنیا بزرگ بود، و كسی كه مال ندارد ازین عاجز بود.
قسم دوم مروت باشد: كه میزبانی كند و با برادران- اگرچه توانگر بوند- نیكویی كند و هدیه دهد و مواسات كند و بحق مردمان قیام كند و رسمها بجای آورد، كه این اگرچه با توانگران بود محمود باشد، و صفت سخا بدین حاصل آید، و سخا بزرگترین اخلاقست چنانكه مدح وی بیاید.