«نوع دیگر از نصایح» پیر طریقت شیخ بزرگوار «خواجه عبدالله انصاری - ۲
الٰهی آمرزیدن ابوبكر و عمر چه كار است رحمتی كه گر همه را نرسد چه مقدار است، اگر بر آب روی خسی باشی و اگر بر هوا پری مگسی باشی دلی بدست آر تا كسی باشی، در ظاهر كعبه بنا كرد كه آب و گل است و در باطن كعبه بنا كرد كه جان و دل است، آن كعبه احجار است و این كعبه اسرار است، آن كعبه طواف اصناف خلایق است، و این كعبه مطاف نظر خالق است، آن كعبه بنای ابراهیم خلیل است و این كعبه بنای رب جلیل است، آنجا مروه و صفاست اینجا مروت و وفاست، آنجا محل صفاست اینجا تجلئ ذات،
«رباعی»
(در راه خدا دو كعبه آمد منزل)
(یک كعبه صورتست یک كعبه دل)
(تا بتوانی زیارت دلها كن)
(كافزون زهزار كعبه باشد یک دل)
الٰهی دیده ده كه دشمن بیند افكار شود چون دوست بیند هزار شود. یكی چهل سال علم آموزد و چراغی نیفروزد یكی سخنی گوید و دل خلقی بسوزد، دشوار است دشوار است تا از خود نرهی كار است، ای از یک قطره منی در ترا زوری قدرت چند منی، هان گمان بد نبری كه از گمان خود بر نخوری، سخن حلاج شنیدم نه قبول كردم و نه انكار من نه صرافم مرا به قبول و انكار چه كار، هر كه خواست بار او از دل ما برخواست. همه از روز پسین ترسند من از روز پیشین هر كه بر خود بندد بر خود خندد، الٰهی نواخته طور را میكوبی كه بدان چشم كه در توانگران مینگری در درویشان نگر، كریما تو اولی تری كه بدان چشم كه در مطیعان نگری در مفلسان نگری،