Untitled Document

اندر علاج كبر و عُجب - ۲

و سلیمان- علیه السلام- گوید كه: گناهی كه با آن هیچ طاعت سود ندارد كبرست. و رسول- صلی الله علیه وسلم- گفت كه: «حق تعالی ننگرد اندر كسی كه جامه بر زمین كشد بر سبیل تكبر و خرامیدن بفخر»، و گفت: «یكبار مردی همی خرامید و جامهٔ فخر پوشیده بخویشتن فرو نگریست، حق تعالی ویرا بزمین فرو برد و هنوز می شود تا بقیامت»، و گفت: «هر كه بزرگ خویشتنی كند و اندر زمین بخرامد، و خدای تعالی ویرا بیند پس روز قیامت خدایرا بیند با خویشتن بخشم». و محمد بن واسع یكبار پسر را دید كه همی خرامید ویرا آواز داد و گفت: دانی كه تو كیی؟ مادرت را به دویست درم خریدم و پدرت چنانست كه اندر میان مسلمانان هر چند چون وی كمتر باشد بهتر باشد؟ و مطرف بن محمد مهلب را دید كه همی خرامید، گفت: یا بندهٔ خدای، خدای تعالی اینچنین رفتن را دشمن دارد، گفت: هان مرا نمی دانی؟ گفت: دانم، اول آبی گنده، آخر مرداری رسوا، اندر میانه حمال پلیدی.

روا بود كه چیزی در حق كسی نعمت بود و در حق دیگری بلا

بدانكه اسباب دنیا بیشتر آمیخته بود كه در وی هم شرّ بود و هم خیر، ولكن هر چه منفعت بوی بیشتر از ضرر بود آن نعمتست، و این بمردمان بگردد: كه مال بقدر كفایت منفعت وی بیشتر از ضرر و زیادت از كفایت ضرر آن بیشتر در حق بیشتر مردمان، و كس باشد كه اندک نیز ویرا زیان دارد كه سبب آن بود كه حرص زیادت بر وی غالب شود- و اگر هیچ نخواستی- و كس بود كه كامل بود و بسیار ویرا زیان ندارد كه بوقت حاجت تواند داد. پس بدانیكه روا بود كه چیزی در حق كسی نعمت بود و همان در حق دیگری بلا بود.