Untitled Document

اعتقادنامه - ۲

و شک نیست كه بداهت عقل حكم بوجوب شكر منعم مینماید و تعظیم و توقیر و تكریم او را لازم میداند پس شكر حضرت حق سبحانه و تعالی كه منعم حقیقی اوست سبحانه ببداهت عقل واجب گشت و تعظیم و تكریم او تعالی لازم آمد و چون حضرت حق سبحانه و تعالی در كمال تقدس و تنزّه است و عباد در نهایت تدنّس و تلوّث از كمال بیمناسبتی چه در یابند كه تعظیم و توقیر او حق تعالی در چیست و تكریم او سبحانه و تعالی در كدام است بسا است كه اطلاق بعضی امور را بر آن جناب اقدس ایشان مستحسن دانند و فی الحقیقه نزد او تعالی مستهجن باشد و تعظیم خیال كنند توهین بود تكریم تصوّر نمایند تحقیر باشد پس تا زمانی كه تعظیم و تكریم او تعالی از جناب قدس او سبحانه مستفاد نشود شایان شكر او نباشد سبحانه و قابل عبادت او نبود تعالی چه حمدی كه از نزد ایشان باشد نزدیكست كه هجو بود مدح قدح گردد و تعظیم و توقیر و تكریم او تعالی كه از آن حضرت مستفاد گشته است نسبت بما همین شریعت حقه است علی مصدرها الصلوة والسلام والتحیه

 اگر تعظیم قلبی است در شریعت مبین شده است و اگر ثنائی لسانی است هم آنجا مبرهن است اعمال و افعال جوارح را نیز صاحب شریعت به تفصیل بیان فرموده است پس ادای شكر او تعالی منحصر در اتیان شریعت گشت قلباً و قالباً اعتقاداً و عملاً هر قسم تعظیم و عبادت او تعالی كه بماورای شریعت ادا نموده آید شایان اعتماد نباشد بلكه بسا است كه محصّل اضداد بود و حسنه متوهمه فی الحقیقه سیّئه باشد پس بملاحظه بیان مذكور عمل بشریعت بعقل نیز واجب آمد و ادای شكر منعم تعالی بی اتیان آن متعذر گشت