اعتقادنامه - ۴
و بعضی گویند اول واجبا آنست پس بتایید الهی و امداد حضرت رسالتپناهی علیه وعلی آله وصحبه الصلاة والسلام المصونان عن التناهی میگوید پیش از شروع در مقصود در ماندهٔ ورطهٔ نایافت و مهجوری و دست و پا بسته سلسله خود بینی و مغروری نیازمند بارگاه اقدس خالد كردی شهر زوری بی تكلّف عبارت آرائی و خالی از تصنّع فصاحت نمائی عالم كه تمام ماسوی الله است ممكن و حادث است اعنی بعد از عدم بوجود آمده است بدلیل قول رسول الله صلی الله علیه وعلی آله وصحبه وسلم كان الله ولم یكن معه شئ و بدلیل تغیّر او كه قدیم هرگز متغیّر نشود مانند ذات و صفات حق تعالی و حدوث دلیل امكان است كه عدم واجب ممتنع است پس اگر موجود منحصر در ممكن میبودی بایست كه هیچ چیز موجود نباشد كه ممكن در وجود خود مستقل نیست چه جای ایجاد دیگری و شک نیست كه عالم موجود است پس به یقین ثابت شد كه صانعی او را از عدم بوجود آورده است كه ورای دائره امكان و حدوث است و آن نیست غیر از واجب الوجود قدیم
و معنی واجب الوجود آنست كه وجودش از ذات خود بود نه از غیری و الّا بغیر محتاج میبود و این خلاف مفروض است و ازین جهت او را تعالی خدا میگویند یعنی خود آینده و بخودی خود موجود شونده ان صانع میباید كه حی و علیم و قادر و مرید و سمیع و بصیر و متكلّم باشد چه مرده و نادان و ناتوان و مضطر و كر و كور و لنگ ناقص و معیوبست خدایی را نشاید و آفریدن و نگهداری چنین عالم عجیب و غریب بدین محكمی و زیبایی از چنین شخصی صورت نیفتد و نیز این صفات در مخلوقات او پیداست اگر در وَیْ نبودی از كجا پیدا شد با وجودا كه این مزیّت مخلوق بر خالق و ترجیح ممكن بر واجب میكشد و این ظاهر الفساد ست