Untitled Document

خشم راندن تا چه حد رواست - ۲

رسول -علیه السلام- بیامد و گفت: دختر ابوبكر چنین و دختر ابوبكر چنان و جفا همی گفت و من خاموش همی بودم تا دستوری داد بسخن اندر آمدم و جواب همی دادم و جفا همی گفتم تا آنگاه كه مرا دهان خشک شد و وی عاجز آمد، پس رسول -علیه السلام- گفت: وی دختر ابوبكرست و شما بسخن با وی برنیایید. پس این دلیل است كه جواب روا باشد چون بحق رود و دروغ نباشد، چنانكه گوید: یا احمق یا جاهل، شرم دار و خاموش باش، كه هیچ آدمی از حماقت و جهل خالی نباشد و باید كه زبانرا عادت فرا لفظی كند كه بس زشت نباشد كه در وقت خشم آن گوید، تا فحش نرود بر زبانش، چنانكه گوید: یا متخلف و مدبر و ناكس و ناهموار و بی وفا و بی نوا و امثال این. و در جمله چون در جواب آمد بر حد بایستادن دشوار بود، بدین سبب جواب نادادن اولیتر بود. یكی ابوبكر صدیق را -رضی الله عنه- در پیش رسول -صلی الله علیه وسلم- جفا میگفت و وی خاموش می بود، و چون در جواب آمد رسول -صلی الله علیه وسلم- برخاست، گفت تا اكنون می نشستی چون جواب گفتن گرفتم برخاستی، گفت تا خاموش بودی جواب تو فرشتهٴ میداد چون تو گفتن گرفتی شیطان آمد نخواستم كه با شیطان بنشینم.

و رسول -صلی الله علیه وسلم- گفت كه: «آدمیان بر طبقات آفریده اند: كس باشد كه دیر خشمگین شود و دیر خشنود شود، و كس باشد كه زود خشمگین شود و زود خشنود شود، و این در مقابلهٴ آن افتد، و بهترین شما آن باشد كه دیر خشمگین شود و زود خشنود شود، وبدترین آن بود كه زود خشمگین شود و دیر خشنود شود».