عذر بی علمی در دین پذیرفته نیست
چون معلوم شد كه بر هر كسی آموختن آن علم واجب است كه در راه معاملت ویست، بدانستی كه عامی پیوسته در خطر باشد، كه ویرا كاری در پیش آید و بنادانی بكند كه نداند كه اندر آن حكمتی هست، و بدین معذور نباشد: هرگه كه حاجت بدان غالب بود و نادر نباشد. مثلا كسی در حال حیض مباشرت كند یا پس از حیض پیش از سر شستن، و گوید كه این علم ندانستم: معذور نباشد.
و از زنی كه پیش از صبح پاک شود، و نماز شام و نماز خفتن قضا نكند، كه نیاموخته باشد، یا مردی كه زن را در حال حیض طلاق دهد و نیاموخته باشد كه حرام است: معذور نباشد. و با وی گویند: ترا گفته بودیم كه طلب علم فریضه است، از این فریضه چرا دست بداشتی تا در حرام افتادی؟ مگر كه واقعهٴ نادر باشد كه افتادن آن متوقع نبود: آنگاه معذور باشد.
مكتوب دو صد و نوزدهم (۲۱۹) - ۱
بمرزا ایرج صدور یافته در بیان آنكه آدمی از نادانی خود در فكر ازاله مَرَضِ ظاهرِ خود است و از مرض باطنی كه عبارت از گرفتاری دل است غافل وَمَا یَنَاسب ذَلك عَصَمَكُمُ اللهُ سُبْحَانَه عَمَّا یَصِمُكُمْ وَصَانَكُمْ عَمَّا شَانَكُم بِحُرمَة سَیِّدِ الْاَوَّلِیْنَ وَالْاخِرِیْن عَلَیْهِ وَعَلی الِه اَجْمَعِیْنَ مِنَ الصَّلَوَاتِ اَتَمُّهَا وَمِنَ التَّسْلِیْمَاتِ اَكْمَلُهَا سعادت و نجابت آثارا آدمی را چون مرضی از امراض ظاهر طاری میگردد و عضوی از اعضای او را آفتی میرسد آن قدر سعی و مبالغه مینماید كه آن مرض دفع شود و آن آفت زائل گردد و مرض قلبی كه عبارت از گرفتاریست بمادون حق جل وعلیٰ بر نهجی بر وی استیلا یافته است كه نزدیک است كه او را بموتِ ابدی رساند و بعذاب سَرمدی گرفتارش گرداند