سخن بدروغ و سوگند بدروغ - ۲
كه اندر خبرست كه: عطسه از فرشته است و آسا كشیدن از شیطان، و اگر سخن دروغ بودی فرشته حاضر نبودی و عطسه نیامدی». و گفت: «هر كه دروغ گوید اندر حكایت، یک دروغ زن، ویست». و گفت: «هر كه بسوگند دروغ مال كسی ببرد خدایرا بیند روز قیامت كه بخشم باشد بر وی». و گفت: «همه خصلتی ممكن بود در مؤمن مگر خیانت و دروغ».
و میمون بن ابی شیب همی گوید كه: نامهء می نوشتم، كلمهء فراز آمد كه اگر ننوشتمی نامه آراسته نشدی –ولیكن دروغ بود- پس عزم كردم كه ننویسم، منادی شنیدم كه گفت: «یثبت الله الذین آمنوا بالقول فی الحیوة الدنیا وفی الاخرة [استوار میدارد خدا مؤمنان را در گفتار در دنیا و در آخرت]» ابن سماک همی گوید: مرا بر دروغ ناگفتن مزدی نباشد: كه خود ننگ دارم از آنكه دروغ گویم.
اندر خشم و حقد و حسد و علاج آن - ۱
بدانكه خشم چون غالب بود صفتی مذموم است، و اصل وی از آتش است، كه زخم وی بر دل بود، و نسب آن با شیطان است چنانكه گفت: «خلقتنی من نار و خلقته من طین [مرا از آتش آفریدی و او را از كل، قرآن قصهء آفرینش آدم و گفتار شیطان در برابر فرمان سجده به آدم]» و كار آتش حركتست و آرام ناگرفتن و كار گل سكینت و آرام است، و هر كرا خشم بر وی غالبست نسب وی با شیطان ظاهرتر از آنست كه با آدم و از آن بود كه ابن عمر رسول را گفت -علیه السلام- كه: آن چه چیزست كه مرا از خشم خدای تعالی دور كند؟ گفت: آنكه خشمناک شوی؛ رسول را -علیه السلام- گفت: مرا كاری فرما مختصر و امیدوار، گفت: خشمگین مشو، و هر چند پرسید همین و رسول گفت -علیه السلام-: «خشم ایمانرا همچنان تباه كند كه آلو انگبین را»،