در آداب زندگانی كردن با زنان از اول نكاح تا بآخر - ۲
و در جمله در زنان ضعفی است كه علاج آن احتمال بود، و كوژی [كجی] است كه علاج آن سیاست مرد باشد: مرد باید كه چون طبیب استاد بود كه هر علاجی به وقت خویش نگاه میدارد، و در جمله صبر و احتمال غالب باید كه بود، كه در خبرست كه: «مثل زن همچون استخوان پهلوست: اگر خواهی كه راست كنی بشكند».
ادب پنجم آنست كه در حدیث غیرت اعتدال نگاه دارد، و از هر چه ممكن بود كه از آن آفت خیزد باز دارد: تا تواند بیرون نگذارد، و ببام و در نگذارد كه هیچ نامحرم ویرا بیند، و نگذارد كه به روزن و طاقچه بنظارهٔ مردان شود: كه آفت از چشم خیزد، و آن از درون خانه نخیزد، بلكه از روزن و طاقچه و در و بام خیزد و نشاید كه این معنی آسان گذارد، و نباید كه بی سببی گمان بد برد و تعنت [بد زبانی و سختگیری] كند، و غیرت از حد نبرد و در تجسس باطن كارها مبالغت نكند.
وقتی رسول -علیه السلام- نزدیک شهر بود كه از سفری رسیده بود – نهی كرد و گفت: «هیچكس امشب بخانه نرود ناگاه، و صبر كنید تا فردا»، دو تن خلاف كردند: هر یكی در خانهٔ خویش كاری منكر دیدند. و علی -رضی الله عنه- میگوید كه: «غیرت بر زنان از حد مبرید كه آنگاه مردمان بدانند و بدان سبب زبان بایشان دراز كنند»؛ و اصل غیرت آنست كه راه چشم ایشان از نامحرم بسته دارد.
رسول -علیه السلام- فاطمه -علیها السلام- را گفت كه: «زنان را چه بهتر؟»، گفت: «آنكه هیچ مرد ایشانرا نبیند»، رسولرا -علیه السلام- خوش آمد، ویرا در كنار گرفت و گفت: «ذریة بعضها من بعض [بعضی زادهٔ بعضی دیگرند (قرآن در وصف بر گزیدگان پسر آدم)]» و معاذ بن جبل زن خویش را بزد كه بروزنی فرو نگریست، و زنرا كه سیبی بشكست، پارهٔ خود بخورد و پارهٔ بغلام داد، ویرا بزد