پیدا كردن حاجت بصبر اندر همه اوقات - ۵
و یكی همی گوید: سالم بوحدیفه [بوحذیفه] را دیدم جراحت رسیده اندر مصاف و افتاده، گفتم: آب خواهی؟ گفت: پای من گیر و بدشمن نزدیكتر كش و آب اندر سبو كن كه روزه دارم اگر بشب رسم بخورم. و بدان كه بدانكه بگرید یا بدل اندوهگن شود فضیلت صبر فوت نشود، بلكه بدان فوت شود كه بانگ كند و جامه بدرد و شكایت كند، كه رسول- علیه السلام- بگریست چون فرزند وی ابراهیم فرمان یافت، گفتند: نه ازین نهی كردی گفت نه، كه این رحمتست و خدای بر آنكس كه رحیم بود رحمت كند و گفته اند كه: صبر جمیل آن بود كه صاحب مصیبت را از دیگران باز نشناسند، پس جامه دریدن و بر روی زدن و بانگ كردن حرام است، بلكه احوال بگردانیدن و ازار بسر فرود گرفتن و دستار كمتر كردن نشاید، بلكه باید كه بداند كه بندهٔ بیافرید بی تو، و باز ببرد بی تو، چنانكه رمیضا [رمیصا] ام سلیم زن ابوطلحه گفت: شوهر من از خانه غایب بود و پسری از من فرمان یافت، جامه بروی پوشیدم، چون باز آمد گفت: بیمار چگونه است؟ گفتم:هیچ شب بهتر از امشب نبوده است، پس طعام بیاوردم و سیر بخورد، و خویشتن بیاراستم بهتر ازانكه هر شبی، تا حاجت خویش از من برگرفت، پس گفتم: چیزی عاریت بفلان همسایه دادم چون باز خواستم بسیار فریاد بكرد، گفت: این عجبست، سخت ابله مردمانند؟ پس گفتم: آن پسرک تو هدیهٔ خدای تعالی بود و بنزدیک ما عاریت بود اكنون خدای تعالی بازخواست و ببرد، گفت: انا لله وانا الیه راجعون، و بامداد با رسول- علیه السلام- این حكایت بكرد كه دوش چه رفت، گفت شب دوشین بر شما مبارک بود كه بزرگ شبی بوده است، آنگاه رسول گفت- علیه السلام-: اندر بهشت شدم رمیضا [رمیصا] زن ابوطلحه را دیدم.