Untitled Document

مكتوب سی و سیوم ۳۳ - ۳

 لا جرم خود را بباقی سپردند و از فانی باز داشتند شهودِ عظمت آخرت ثمرهٔ شهود عظمت جلال لا یزال است و ذلیل داشتن دنیا و ما فیها از لوازم شهودِ آخرت است لِاَنَّ الدُّنْیَا وَالْاٰخِرَةَ ضَرّتَانِ اِنْ رَضِیَتْ اِحْدٰهُمَا سَخِطَتِ الْاُخْریٰ اگر دنیا عزیز است آخرت خوار است و اگر دنیا خوار است آخرت عزیز است جمع این دو امر از قبیل جمع اضداد است-

ع مَا أَحْسَنَ الدِّينَ وَالدُّنْيَا لو اجْتَمَعَا آری جمعی از مشائخ كه از خود و بایستِ خود بتمام بر آمده اند بواسطهٔ بعضی نیات حقّانیّه اختیار صورت اهل دنیا نموده اند و بظاهر راغب مینمایند فی الحقیقت هیچ تعلُّقی ندارند و از همه فارغ و آزاد اند رِجَالٌ لَا تُلْهِیْهِمْ تِجَارةٌ وَّلَا بَیْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللهِ تجارت و بیع ایشانرا مانع ذكر خدا نیست در عین تعلق باین امور بی تعلق اند حضرت خواجه نقشبند فرموده اند قَدَّسَ اللهُ تَعَالیٰ سِرَّهُ الْاَقْدَسَ كه در بازار منی تاجری را دیدم كه پنجاه هزار دینار كم و بیش را خرید و فروخت نمود و یک لحظه دلِ او از حق سبحانه غافل نگشت.

مكتوب دو صد و نوزدهم (۲۱۹) - ۱

بمرزا ایرج صدور یافته در بیان آنكه آدمی از نادانی خود در فكر ازاله مَرَضِ ظاهرِ خود است و از مرض باطنی كه عبارت از گرفتاری دل است غافل وَمَا یَنَاسب ذَلك عَصَمَكُمُ اللهُ سُبْحَانَه عَمَّا یَصِمُكُمْ وَصَانَكُمْ عَمَّا شَانَكُم بِحُرمَة سَیِّدِ الْاَوَّلِیْنَ وَالْاخِرِیْن عَلَیْهِ وَعَلی الِه اَجْمَعِیْنَ مِنَ الصَّلَوَاتِ اَتَمُّهَا وَمِنَ التَّسْلِیْمَاتِ اَكْمَلُهَا سعادت و نجابت آثارا آدمی را چون مرضی از امراض ظاهر طاری میگردد و عضوی از اعضای او را آفتی میرسد آن قدر سعی و مبالغه مینماید كه آن مرض دفع شود و آن آفت زائل گردد و مرض قلبی كه عبارت از گرفتاریست بمادون حق جل وعلیٰ بر نهجی بر وی استیلا یافته است