در مسایل طلاق و نكاح و ایمان دران - ۲
مسئله در خلاصة الفتاوی می آرد كه اگر زن خود را گفت اگر ترا بخون اندر نكنم تو طلاق بر بینی وی زند تا خون بیرون آید و جامه وی آلوده شود بر فی یمینه اگر مراد وی این قدر باشد و اگر گوید این كوی را اگر تركستان نكنم تو طلاق پس مسلط كند بر ایشان اتراک بسیار را بر فی یمینه و اگر گفت اگر فردا با او آن نكنم كه سگ با نان آرد كند زن وی طلاق پاره كند بعضی جامه وی را و بكشد او را بر زمین افگند تا بار شود در یمین خود مسئله در واقعات صدرالشهید می آرد كه اگر گفت كه اگر ترا بكون خر اندر نكنم زن از وی طلاق علما را درین سخن ست بعضی گفته اند حانث شود در حال از برای آنكه عجز محقق ست عادت مگر آنكه نیت قهر و غلبه و تضییق كند بر وی صحیح باشد نیت وی و طلاق واقع نشود مادامی كه حالف یا محلوف علیه نمیرد پیش ازانكه بكند با وی آنچه نیت كرده است و صدر الشهید فتوی باین داده است و بعضی گفته اند تا زنده باشد حانث نشود از برای آنكه مراد ازین قهر و غلبه است مسئله در خلاصة الفتاوی می آرد كه جولاهه گفت اگر كرپاس كسی گیرم و ببافم تا یک سال و سوگند خورد بر وی پس ریسمان را از وی بخرد پس ببافد و بدو بخشد حانث نشود در فتاوای واقعات نیز چنین گفته است مسئله در مجموع نوازل آورده است كه لو قال اگر من نكنم امروز آنكه می باید كرد با تو زن وی فمضی الیوم ولم یضیع فی حقه شیئا لا یحنث لانه فعل مسئله مردی سوگند خورد بطلاق كه فلان برده خود را نفروشد و غیر را نفرماید كه او را بفروشد نیمه ویرا بثمن كل بفروشد و نیمه باقی را بمشتری بخشد حانث نشود مسئله مردی سوگند خورد كه فلان سوره از قرآن نخوانم پس از اول سوره تا آخر نظر كرد حانث نشود باتفاق اما اگر سوگند خورد كه فلان كتاب را نخواند و مطالعه كرد آن كتاب را بقول امام ابویوسف رحمه الله حانث نشود