Untitled Document

در اعتقاد اهل سنت حاصل كردن - ۲

و عامی صاحب اعتقاد باشد، و متكلم [كسی كه همراه و پیشاپیش كاروان میرفته است كه آنرا از حوادث نگاهداری نماید] شحنه و بدرقهٔ اعتقاد وی باشد. اما حقیقت معرفت خود راهی دیگرست، و رأی این هر دو مقام. و مقدمهٔ آن مجاهدتست: تا كسی راه مجاهدت و ریاضت نرود، تمام وی بدان درجه نرسد، و مسلم نباشد ویرا بدان دعوی كرد، كه زیان آن بیش از سود وی باشد. و مثال وی چون كسی بود كه پیش از پرهیز كردن دارو خورد: بیم آن بود كه هلاک شود، چه آن دارو به صفت اخلاط معدهٔ وی گردد، و ازو شفا حاصل – نیاید، و در بیماری زیادت كند. و آنچه در عنوان مسلمانی گفتیم، نمودار [نمونه] و نشانی است از حقیقت معرفت، تا كسی كه اهل آن باشد طلب كند، و نتواند كرد طلب حقیقت آن الا كسی كه مگر بطلب حق تعالی، و آن كاری دشوار و درازست:

پس بدانچه غذای جملهٔ خلق است اشارت كنیم، و آن اعتقاد اهل سنت است، تا هر كسی این اعتقاد در دل خود قرار دهد، گه این اعتقاد تخم سعادت وی خواهد بود.

آخرت

و عالم كه آفرید از دو جنس آفرید: عالم اجساد و عالم ارواح و از عالم اجسام منزلگاه روح آدمیان ساخت، تا زاد آخرت ازین عالم برگیرند. و هر كسی را مدتی تقدیر كرد، كه در این عالم باشد، و آخرت مدت اجل وی باشد، كه زیادت و نقصان را بوی راه نباشد: چون اجل در آید، جانرا از تن جدا كند. و در قیامت، كه روز حساب و مكافاتست، جانرا بكالبد دهد، و همه را برانگیزد، و هر كسی كردارهای خویش بیند، در نامه بنوشته، كه هر چه كرده باشد همه را با یاد وی دهد. و مقدار معصیت و طاعت وی ویرا معلوم گردانند، بترازویی كه شایسته آن كار باشد: و آن ترازو با ترازوی این جهانی نماند.