Untitled Document

۩نوع دیگر از نصایح۩ - ۱

الٰهی دیدهء ده كه دشمن بیند افكار شود چون دوست بیند هزار شود. یكی چهل سال علم آموزد و چراغی نیفروزد یكی سخنی گوید و دل خلقی بسوزد، دشوار است دشوار است تا از خود نرهی كار است، ای از یک قطره منی در ترا زوری قدرت چند منی، هان گمان بد نبری كه از گمان خود بر نخوری، سخن حلاج شنیدم نه قبول كردم و نه انكار من نه صرافم مرا بقبول و انكار چه كار، هر كه خواست بار او از دل ما برخواست. همه از روز پسین ترسند من از روز پیشین هر كه بر خود بندد بر خود خندد.

الٰهی نواخته طور را میكوبی كه بدان چشم كه در توانگران مینگری در درویشان نگر، كریما تو اولی تری كه بدان چشم كه در مطیعان نگری در مفلسان نگری.

نان از سگ دریغ نیست صحبت از بایزید دریغ است، دنیا دشمن میداری بخور تا نماند و اگر دوست میداری بده تا بماند، حق تعالی دنیا را بیافرید و قومی بیاراست و گفت ای جوانمردان دو گیتی ازان ماست یكی را همت بهشت و یكی را همت دوست فدای آنم كه همه همتش اوست. آنها كه الٰه را بشناختند بعرش و كرسی نپرداختند، از آسمان كلاه میبارد اما بر سر آنكه سر فرو دارد، در رنگ و پوست منگر در نقد دوست بنگر، هر روز كه برمی آید ناكسترم چندانكه میدوم واپسترم، هر كه در آمیخت در آویخت در شغل افتاد و از عافیت بگریخت، مرا دل از بهر تو بكار است، وگرنه چراغ مرده را چه مقدار است چه كنم تا بیاسایم خون دل از دیده بپالایم نه كلید من دارم كه در بگشایم، كر بمنستی بر خود ببخشایم (قال النبی علیه الصلٰوة والسلام)، اِذَا اَرَادَ اللهُ بِقَوْمٍ خَیْرًا، اَبْصَرَهُمْ بِعُیُوبِ اَنْفُسِهِمْ. دَعْ مَا یُریبُکَ اِلٰی مَا لٰا یُریبُکَ،