در نفقه ذوی الارحام و نفقه كسانی كه در مونت وی باشند شرعا - ۶
عبدالله چون حال مشاهده كرد از پس گور بیرون آمد و سر غلام در كنار گرفت و میگریست و میگفت صد هزاران جان فدای چنین غلام باد خواجه تو بودی نه من غلام چون آن حال دید گفت الٰهی پرده من دریده شد و راز من آشكارا گشت در دنیا مرا راحت نماند بعزت خود كه مرا فتنه نگردانی و جان من برداری هنوز سرش در كنار عبدالله او را با همان پلاس در همان گور دفن كرد همان شب عبدالله حضرت مصطفی صلی الله علیه وسلم را بخواب دید كه با ابراهیم خلیل علیه السلام میامدند هر یک بر براقی گفتند یا عبدالله چرا آن دوست ما را با پلاس دفن كردی الٰهی بحرمت اولیای خود ما ار از مشرب ایشان چاشنی كرامت فرمای.
* * رباعی:
قبله من سرای آن ترساست * جانم اند هوای آن ترساست
كافرم در ره مسلمانی * گر مرا كش بجای آن ترساست
در عشق توام طاقت رسوائی نیست * در هجر توام روی شكیبائی نیست
تا وسع تو آن بود تحمل كردم * دیگر چه كنم وسع شكیبائی نیست
در اخلاق رسول ما علیه السلام - ۱
در تتمة المظهر میگوید: درین اشارتست بدانكه مهتر قوم را تحمل ایذای ایشان باید كرد تا اقتدا بر رسول علیه السلام كرده باشند زیرا كه احتمال در نفس امر حسن ست و از احكام احسن در زاد المقوین میآرد كه پیره زنی بود در همسایگی رسول علیه السلام دختركی داشت بنزدیک رسول علیه السلام فرستاد كه بگوی كه: مادر من درخواست میكند كه چمدان جامه ندارم كه با وی نماز توانم كرد مرا جامه فرستد كه با وی نماز توانم كرد. رسول را علیه السلام هیچ جامه حاضر نبود بغیر از جامه ای كه پوشیده داشت پیراهن بكشید و بان ضعیفه فرستاد چون وقت نماز شد بمسجد نتوانست رفت و از جماعت بازماند