Untitled Document

در اخلاق رسول ما علیه السلام - ۲

یاران گفتند رسول علیه السلام چندان سخاوت مینماید كه خود برهنه میماند و بنماز جماعت بیرون نمیتواند آمدن حق تعالی این آیت فرستاد قوله تعالی: وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا مضموم آیت آنست: والله اعلم كه حق تعالی اول رسول خود را از بخل منع كرد و فرمود كه ای محمد (صلی الله علیه وسلم) بخیل مباش كه هیچ بكس ندهی و سخاوت نیز چندان مكن كه ملامت كرده و حسرت زده نشینی بفوت نماز بجماعت یعنی حد وسط در سخاوت نگاهدار. القصه، چون یاران نماز بگذاردند امیرالمومنین علی كرم الله وجهه نزد رسول علیه السلام درآمد و گفت: یا رسول الله (صلی الله علیه وسلم) هشت درم قرض گرفته ام كه در نفقه صرف كنم چهار درم ازین تو بگیر و پیراهن از برای خود بخر رسول علیه السلام به بازار درآمد و بدو درم پیراهن از برای خود بخرید و دو درم دیگر در دست داشت كه در نفقه خرج كند در راه نابینائی را دید كه نشسته بود و میگفت: كیست كه از برای رضای حق تعالی او بامید حلهای (حله های) بهشتی مرا پیراهن دهد رسول علیه السلام آن پیراهن بوی داد پیراهن به نابینا رسید بوی عطر شنود دانست كه پیراهن رسول علیه السلام ست زیراكه هر جامه كه رسول علیه السلام یک ساعت پوشیدی تا رقعه ازان جامه مانده بودی بوی عطر از وی نرفتی نابینا دعا كرد و گفت: الٰهی بحرمت این پیراهن چشم مرا بینا گردان در حال دو چشم وی بینا شد و در قدم رسول علیه السلام افتاد رسول علیه السلام با خود گفت: مرا به پیراهن یكدرم بباید ساخت یكدرم را بداد و پیراهن خرید و در پوشید و یک درم دیگر در دست داشت. میخواست كه در نفقه خرج كند