Untitled Document

در اخلاق رسول ما علیه السلام - ۳

ناگاه در راه كنیزكی را دید میگریست. پرسید كه: ای كنیزک ترا چه چیز گریانید. گفت: خواجه جهود دارم یكدرم بمن داده بود كه به نیم درم شیشه خرم و به نیم درم دیگر روغن. شیشه از دست من بیفتاد روغن و شیشه هر دو ضایع شد. رسول علیه السلام آن درم بوی داد تا روغن و شیشه خرید. كنیزک گفت: دیرست كه تا از خانه بیرون آمده ام میترسم كه خواجه جهود مرا ادب كند. رسول علیه السلام گفت: من با تو بیایم و شفاعت كنم. بدر خانه جهود آمد و در بزد جهود بیرون آمد. حضرت مصطفی را صلی الله وسلم دید جهود حیران شد. رسول علیه السلام قصه با وی بگفت و شفاعت كرد جهود در قدم مبارک وی افتاد و گفت یا رسول الله (صلی الله علیه وسلم) این كنیزک را آزاد كردم اسلام عرضه كن تا مسلمان شوم. رسول علیه السلام اسلام عرضه كرد. جهود مسلمان شد. بخانه در آمد و اهل بیت خود را از آنحال خبر داد جمله مسلمان گشتند و این معنی از بركت خلق نیكوی حضرت مصطفی بود علیه السلام پس ای برادر! باید كه در خـُلق نیكو اقتدا بحضرت مصطفی صلی الله علیه وسلم كنی بلكه تخلق باخلاق الله تعالیٰ كنی چنانكه رسول علیه السلام فرمود تَخَلَّقُوا بِأَخْلاَقِ اللهِ یعنی تخلق باخلاق حق تعالی كنید یعنی خداوند بصفت ستاری موصوف ست شما نیز عیب برادر مسلمان را بپوشید خداوند عفو كننده گناه بندگانست شما نیز از مسلمانان درگذارید. خداوند كریم و رحیم ست شما نیز كرم و رحمت را شعار خود سازید و همچنین در سایر اخلاق حمیده جمالی تخلق باخلاق حق كنید حكایت شیخ ابوسعید قدس سره میگوید: جنایت بندگان را عذر جمال و نوال خداوند بود در عفو تو اظهار خداوندی ویست و در عقوبت تو اظهار جرم تو