Untitled Document

پیدا كردن اعمال متوكل - در كسب و جلب منفعت - ۳

و یكی از زهاد در روزگار گذشته از شهر بیرون شد و در غاری نشست و توكل كرد تا روزی بوی رسد، یک هفته بر آمد و نزدیک شد بهلاكت و چیزی پیداء نیامد، وحی آمد برسول آن روزگار كه وی را بگوی بعزت من كه روزی ندهم تا با شهر نروی و در میان خلق نه ایستی، چون با شهر شد از هر جایی چیزی آوردند، چیزی در دل وی افتاد، وحی آمد كه وی را بگوی خواستی كه بزهد خویش حكم من باطل بكنی ندانستیكه چون روزی بندهٔ خویش از دست بندگان دیگر دهم دوستر دارم ازانكه از دست قدرت خویش؟؟ و همچنین اگر كسی در شهر پنهان شود و در خانه در بندد و توكل كند این حرام بود، كه شاید كه از راه اسباب قطعی برخیزد، اما چون در نبندد و بتوكل نشیند روا بود، بشرط آنكه همه چشم وی بر در نبود تا كسی چیزی آورد و همه دل وی با مردمان نبود، بلكه دل با خدای تعالیٰ دارد و بعبادت مشغول باشد، و بحقیقت شناسد كه چون از راه اسباب بجملگی برنخاست از روزی در نماند، و اینجا آن درست آید كه گفته اند كه: اگر بنده ای از روزی خویش بگریزد روزی ویرا طلب كند، و اگر از خدای تعالیٰ سوال كند تا ویرا روزی بدهد گوید: ای جاهل ترا بیافریدیم و روزی ندهیم؟ این هرگز نبود! پس توكل بدان بود كه از راه اسباب بر نخیزد و آنگاه روزی از اسباب نبیند، از مسبب الاسباب بیند، كه خلق همه روزی خدای تعالیٰ می خورند؟ لكن بعضی بمذلت و سوال و بعضی برنج و انتظار چون بازرگانان، و بعضی بكوشش و رنج كشیدن چون پیشه وران، و بعضی بعزیزی چون صوفیان، كه چشم بر حق تعالیٰ دارند و آنچه بایشان رسد از حق فرا ستانند و خلق را در میان نبینند.