Untitled Document

پیدا كردن اعمال متوكل - در كسب و جلب منفعت - ۴

درجهٔ سوم اسبابی كه نه قطعی باشد و نه در غالب بدان حاجت بود، بلكه آن از جملهٔ حیلت و استقصا شناسند، و نسبت وی با كسب همچون نسبت فال و افسون و داغ بود با بیماری، كه رسول- صلوات الله علیه- متوكلان را وصف بدان كرد كه افسون و داغ نكنند، نه بدانكه كسب نكنند و از شهرها بیرون شوند و ببادیه شوند. پس درین مقام سه مرتبت است توكل را: اول درجهٔ خواص كه در بادیه می گردید، و این بلندتر، و این بدان قوت بود كه گرسنه می باشد یا گیاه می خورد و اگر نیابد باک ندارد؛ و بداند كه خیرت وی درآنست، كه آنكس كه زاد برگیرد ممكنست كه از وی بستانند تا بمیرد، احتمال نادر همیشه بر راه بود و از آن حذر واجب نیست دوم مرتبت آنست كه كسب نكند ولكن در بادیه نیز نشود، بلكه در مسجدی در شهری می باشد و چشم بر مردمان ندارد، بلكه بر لطف خدای تعالیٰ دارد سوم مرتبت آنست كه بكسب بیرون شود ولكن كسب بسنت و ادب شرع كند چنانكه در كتاب كسب بگفته ایم، و از استقصا و حیلت و تدبیرهاء باریک و استادی در بدست آوردن رزق حذر كند، اگر بچنین اسباب مشغول شود در درجهٴ كسی بود كه افسون خواند و داغ كند و متوكل نبود. و دلیل بر آنكه دست بداشتن كسب شرط توكل نیست آنكه صدیق از متوكلان بود و ازین درجه بهیچ حال محروم نبود، و چون خلافت قبول كرد رزمهٔ [بسته] جامه برگرفت و ببازار شد تا تجارت كند، گفتند در خلاف این چون كنی؟ گفت پس اگر عیال خویش را ضایع گذارم دیگران را زودتر ضایع گذارم، پس ویرا قوتی از بیت المال پیدا كردند پس روزگار جمله بخلاف داد، پس توكل وی بدان بود كه بر مال حریص نبود و آنچه حاصل آمدی از كفایت و سرمایهٔ خویش ندیدی، بلكه از حق تعالیٰ دیدی و مال خود دوستر از مال دیگران نداشتی.