Untitled Document

[در برابر نمام چه باید كرد] - ۳

یكی غلامی میفروخت، گفت: اندر وی هیچ عیبی نیست الا نمامی و تخلیط، آنكس بخرید و گفت: باک نیست، غلام فرا زن گفت كه: این خواجه ترا دوست ندارد و كنیزكی خواهد خرید، اكنون چون بخسبد اُستره [كسی كه برای پول دیگرانرا بستاید] برگیر و از زیر حلق وی موی باز كن تا من ترا جادویی آموزم تا عاشق تو گردد؛ و با خواجه گفت: این زن بر كسی عاشق است و ترا بخواهد كشت، تو خویشتن را خفته ساز تا ببینی، مرد خویشتن خفته ساخت: زن همی آمد و استره در دست گرفته تا دست فرا كرد و محاسن وی برگرفت، مرد شک نكرد كه ویرا بخواهد كشت، مرد برجست و زنرا بكشت، خویشاوندان زن بیامدند و مرد را بكشتند، و خویشان مرد بیامدند جنگ كردند و بسیار خونها ریخته شد.

[آفات نكاح] - ۱

و اما آفات نكاح سه است: آفت اول- آنكه: باشد كه از طلب حلال عاجز بود- خاصه در چنین روزگار- و باشد كه بسبب عیال در شبهت افتد یا در حرام، و آن سبب هلاک دین وی بود و آن عیال وی، و هیچ فضیلت این را جبر نكند، كه در خبرست كه: «بنده را به نزدیک ترازو بدارند- و ویرا اعمال نیكو بود، هر یكی چند كوهی پس وی را بپرسند كه: عیال را از كجا نفقه كردی؟ و ویرا بدین بگیرند، تا همه حسنات وی بشود بدین سبب، آنگاه منادی كنند كه: این آن مردست كه عیال وی جملهٔ حسنات وی بخورد و وی گرفتار شد»؛ و در اثرست كه: «اول كسی كه در بنده آویزد بقیامت، عیال وی باشد، گوید: بارخدایا انصاف ما از وی بستان كه ما را طعام حرام داده است و ما ندانستیم، و ما را آنچه آموختنی بود نیاموخت تا در جهل بماندیم». پس هركرا مالی میراثی نباشد، یا كسبی حلال نباشد، ویرا نشاید نكاح كردن، الا بدانكه یقین داند كه اگر نكند در زنا افتد؛