Untitled Document

حقیقت نیت - ۲

و خواست آنست كه ویرا بر پای انگیزد و در كار دارد: گاه بود كه یكی بود و گاه بود كه دو غرض در یک چیز فراهم آید، اما آنكه یكی بود آنرا خالص گویند، و مثل این آن بود كه كسی نشسته بود، شیری قصد وی كند، برخیزد و برود،‌غرض و نیت وی یک چیز بیش نیست و آن گریختن است. و همچنین كسی از در آید محتشم، ویرا بر پای خیزد و هیچ غرض دیگر نیست الا اكرام وی، این خالص بود. اما آنكه غرض دو باشد از سه نوع بود: یكی آنكه هر غرضی چنان بود كه اگر تنها بودی فرا كار داشتی، چنانكه خویشاوندی درویش در می خواهد بدهد برای خویشاوندی و درویشی، و از دل خویش داند كه اگر درویش نبودی هم بدادی و اگر درویش بودی و خویشاوند نبودی هم بدادی، این دو غرض بود در نیت بشركت. دیگر نوع آنكه داند كه اگر خویشاوند بودی نه درویش یا درویش بودی نه خویشاوند ندادی، لكن چون این هر دو فراهم آمد ویرا فرا دادن داشت،و مثل اول چنان بود كه دو تن سنگی برگیرند و هر یكی تنها خود بران قادر بود، و مثل این دیگر چنان بود كه دو ضعیف بیاوری با یكدیگر سنگی برگیرند كه هر یكی از آن عاجز باشند سیم نوع آنكه یک غرض ضعیف بود و فراكار ندارد، و یكی قوی چنانكه تنها بكار دارد، لكن بسبب آن یكی كار آسانتر باشد، چنانكه كسی بشب نماز كند تنها، ولكن چون قومی حاضر آیند بر وی آسان تر بود و بنشاط تر باشد، اما برای نظر ایشان نماز نكند اگر اومید ثواب نیستی، و مثل این چنان بود كه مرد قوی سنگی برتواند گرفت، لكن ضعیفی با وی نیز یاری دهد تا آسان تر شود، و این هر یكی حكمی دیگر دارد چنانكه در اخلاص گفته آید، و مقصود آنست كه بدانی كه معنی نیت غرض باعث و محرک باشد. و این گاه خالص بود و گاه آمیخته.