Untitled Document

اندر بیان كردن راه صدیقان و ابدالان و صفت ارباب حقیقت - ۳

زهد در دنیا كار بزرگست و سخت ممدوح همچنانكه دوستیء دنیا بغایت مذموم است زهد نیز بغایت ممدوح است هر كه او را این سه مقام از زهد حاصل آمد بعد از پیغامبران هیچ كس بفضل و درجه وی نباشد زیرا كه همه چیزها او را جمع باشد چون این سه مقام او را جمع آمد مرد درجه أبدالان و صدیقان یابد كه همه را ازو نفع باشد و هیچ ضرر نباشد و او آفتابی گردد كه بر هر كه تابد او را برنگ خویش گرداند و بحری گردد كه مردار او همه حلال باشد و جانوران او همه از عجایب باشند ظاهر او همچون باطن و باطن او همچون ظاهر او همه پر در قیمتی باشد اما كرانه آن هولناک باشد آنجا منزل نشاید كرد كه در خون خویش سعی كرده باشی و آب آن از كران نباید خورد و دران تصرف نباید كرد و ایمن نباید بود و بی زورق و بی كشتی در وی نباید رفت و اگر لابد بر دریا گذر می باید كرد بی ملّاحی راه دانی راه نباید رفت و راستی و صدقه و دعا با تضرع باید بود تا باشد كه بسلامت بگذری و با این همه كم كسی باشد كه در دریا رود و بجای خویش بماند ویا طبعش نگردد ویا رنگش نگردد بهمه حال اثری در وی پیدا آید مگر كسی باشد كه نیز دریا دیده باشد و بر آن خو كرده بود آنگاه او را كم زیان دارد برادران و عزیزان من بدانید كه مقصود ازین فصل آن بود كه هر نادان و هر ناپیراسته كه سخنی چند بیاموختند و در راه خدای عز وجل دوكانها برساختند كه نه از خدای عز وجل خبر دارند و نه از كار خدای بر هیچ خبری اند و هر جای كه ازین نوتائبی قصد راه خدای كند ازان چند دیو برده بیایند و به پیری بنشینند یكی قطبی نام كنند و یكی را خورشیدی و یكی را ماهی كه از ظلمت ایشان همه راه خدای عز وجل تاریک گردد و همه راه روندگانرا از كار خدای تعالی سپر كردند مگر از چنین قوم