Untitled Document

مكتوب پنجاهم (۵۰) - ۲

 و توجه به كشف احوال مخلوقات با وجود توجه بخالق تعالی تنزل خود می انگارند افضل باشند عجب سوال عامیانه نموده اند خوارق عادات هیچ دلیل كمال و قرب الهی نیست كه اهل بطالت را نیز حاصل است مدار آن بر جوع و ریاضت است بقرب و معرفت كاری ندارد و طالب كشف و كرامات طالب و گرفتار ماسوا است و از قرب و معرفت بی نصیب.

شعر:

زابلیس لعین بی سعادت ** گهی از در درآید گاه از بام

شود پیدا هزاران خرق عادت ** گهی در دل نشیند گه در اندام

رها كن ترهات و شطح و طامات ** كرامات تو اندر حق پرستی است

خیال طور و اسباب كرامات ** جز این كبر و ریا و عجب و هستی است

یعنی كمال مرتبه انسانی در فنا و نیستی است و غرض از طاعت و عبادت و سلوك و ریاضت فی الحقیقه آنست كه سالك بر عدمیت ذاتی خود عالم و بینا گردد و داند كه هستی و توابع آن بالاصالت خاصه مرتبه وجوب است تعالی و هر گاه كه خواهد اظهار كرامت و خرق عادت نماید و عوام را معتقد خود گرداند و خود را بدین سبب از سائر خلائق ممتاز سازد هر آئینه موجب كبر و عجب و هستی خواهد بود و از فائده عبادت و سلوك و ریاضت بی بهره و محروم باشد و سد راه معرفت گردد نعوذ بالله سبحانه من ذٰلك.

سلطان وقت شیخ ابوسعید ابوالخیر را گفتند كه فلان كس بر روی آب می رود گفت سهل است مرغی و صعوه نیز بر آب می رود و گفتند فلان كس در هوا می پرد گفت زغنی و مگسی نیز در هوا می پرد گفتند فلان كس در یك لحظه از شهری بشهری میرود گفت شیطان نیز در یك نفس از مشرق بمغرب میرود این چنین چیزها را بس قیمت نیست مرد آن بود كه در میان خلق نشیند داد و ستد كند و زن خواهد و با خلق درآمیزد و یك لحظه از خدای خود عزوجل غافل نباشد.