Untitled Document

سبب بودن آدمی در دنیا

بدانكه دنیا منزلی است از منازل راه دین، و راه گذری است مسافرانرا بحضرت حق تعالی، و بازاریست آراسته، بر سر بادیه نهاده، تا مسافرین از وی زاد خود برگیرند.

و دنیا و آخرت عبارتست از دو حالت: آنچه پس از مرگ، آنرا «آخرت» [درین تعریف معنی لغوی دو كلمه دنیا (نزدیک) و آخرت (آنچه از پس درآید) منظور بوده است] گویند! و مقصود از دنیا زاد آخرتست، كه آدمی را در ابتدای آفرینش ساده آفریده اند و ناقص، ولكن شایسته آنكه كمال حاصل كند، و صورت ملكوت را نقش دل خویش گرداند، چنانكه شایسته حضرت الهیت گردد، بدان معنی كه، راه یابد، یا یكی از نظارگیان جمال حضرت باشد. و منتهی سعادت وی اینست، و بهشت وی اینست، و ویرا برای این آفریده اند. و نظارگی نتواند بود، تا چشم وی باز نشود، و آن جمال را ادراک نكند، و آن بمعرفت حاصل آید. و معرفت جمال الهیت را كلید معرفت عجایب صنع الهی است، و صنع الهی را كلید اول این حواس آدمی است، و این حواس ممكن نبود الا درین كالبد مركب از آب و خاک؛ پس بدین سبب بعالم آب و خاک افتاد، تا این زاد برگیرد، و معرفت حق تعالی حاصل كند بكلید معرفت نفس خویش و معرفت جمله آفاق كه مدركست بحواس. تا این حواس با وی میباشد، و جاسوسی وی میكند، گویند ویرا كه: «در دنیاست»، و چون حواس را وداع كند، و وی بماند و آنچه صفت ذات ویست، پس گویند: «وی بآخرت رفت». پس سبب بودن آدمی در دنیا اینست.