Untitled Document

در بیان كردن توحید و ایمان و معرفت حق سبحانه و تعالی - ۱

شیخ الاسلام قدوة الابدال مقبول العالم حجة الله علی الخلق ابونصر احمد بن ابی الحسن النامقی الجامی قدس الله روحه العزیز میگوید كه توحید گفتن از ایمان جداست. توحید گفتن بتقلید میتوان گفت و ایمان بگفتار از معلم میتوان آموخت اما شناخت حق سبحانه و تعالی جز بهدایت حق سبحانه و تعالی راست نیاید هر كرا بنور هدایت و چراغ معرفت دل او را روشن گردانیدند او را بحق شناسا كردند چنانكه در كتاب عزیز خود میفرماید (اَفَمَنْ شَرَحَ اللهُ صَدْرَهُ لِلاِسْلامِ فَهُوَ عَلی نُورٍ مِنْ رَبــِّه* الزمر: ۲۲) و قال النبی صلی الله علیه و سلم (اذا دخل النور علی الصدر انشرح وانفتح) قیل هل لذلك من

علامة یعرف بها قال (التجافی عن دار الغرور و الانابة الی دار الخلود والاستعداد للموت قبل النزول) پارسی این آیت چنین باشد كه حق سبحانه و تعالی میگوید (افمن شرح الله صدرة للاسلام فهو علی نور من ربه* الزمر:۲۲) گفت هر كه خدای عز و جل دل او را شرح كرد چنانكه در باب سید علیه الصلوة والتحیه می فرماید (اَلـَمْ نَشـْرَحْ لـَكَ صَدْرَكْ *انشراح: ۱) ای نه ما باز كشادیم دل ترا یا محمد اگر نه تو چه دانستی كه ایمان و توحید و كتاب و شریعت چه باشد همچنین هر كرا دل بالماس بی نیازی شرح كردند و از مایهٔ لطفش غدا دادند و از فضل ازلی پرورش یافته است او بنور هدایت حق آراسته است چون آن نور در دل بنده ای آید آن دل فراخ گردد و شرح و بسط درو پیدا آید كه هر چه مخلوق است درو ناچیز گردد و خداوند آن دل را بدان نور شناسا و عارف گرداند و (قیل هل لذلك من علامة) گفت نشان آنكس آن بود كه این سرای غرور را دشمن دارد و ناچیز و بی اصل انگارد و باز گردد بدان سرای شادی و جاوید و پیش از آمدن مرگ او را ساخته باشد