Untitled Document

در بیان روا بودن اقتدا كردن بامام - ۵

اما (كرخی) [امام عبیدالله كرخی مولف (جامع الصغیر) و (جامع الكبیر) و (مختصر) است توفی سنة ۳۴۰ ه. [۹۵۱ م.] فی بغداد] گوید كه بخوانند و امام جعفر گوید كه نخوانند امام كرخی گفت وقتی كه شاكرد را مشكل شود باستاد باز گردد فقیه خراسان تویی و فقیه عراق منم هر چه كتاب گوید بران بر ویم كرخی فرستاد تا كتاب بیاوردند نوشته بود كه بخوانند جعفر گفت كه نخوانند كرخی گفت كه كتاب میگوید كه بخوانند و شما میگویید كه نخوانند مرد از كتاب داننده تر نبود امام جعفر گفت كه چون من مردی از كتاب یاد دارنده تر بود پس (مبسوط) امام محمد را بیاوردند اول نوشته بود كه بخوانند و آنرا بر تراشید بودند و بجای آن نوشته بودند كه نخوانند فقیه امام جعفر برخاست كه مسئله روشن شد امام كرخی بامام جعفر شتری داد امام جعفر بران شتر سوار شد و امام كرخی مهار آن شتر را بر دوش انداخته بود و میكشید چون ببازار بغداد رسید آواز برآورد كه ای مسلمانان خوارئ شاكردی بكشید تا عزّت استادی یابید

تفاوت لذت دیدار با لذت معرفت - ۱

همانا كه گویی كه اگر لذت دیدار از جنس لذت معرفتست این پس لذتی نیست، و این از آن گویی كه از لذات معرفت خود خبر نداری، لكن باشد كه سخنی چند بهم باز نهاده باشی و یاد گرفته باشی از كتابی یا از كسی بیاموخته و آنرا معرفت نام كرده، بهیچ حال از آن لذت نیابی، و بدانكه كسی ترینهٔ [خوراک فقیرانه ای است كه از نان خشكه و سبزی و ادویه و سركه سازند] را لوزینهٔ نام كند وی از آن لذت لوزینهٔ نیابد. اما آنكه حقیقت معرفت بچشد در آن چندان لذت یابد كه اگر درین جهان بهشت بعوض ویرا دهند معرفت دوستر دارد،