Untitled Document

نوع دیگر از نصایح «پیر طریقت شیخ بزرگوار» خواجه عبدالله انصاری - ۳

ایمن منشین كه هلاک شوی ایمن آنزمان شوی كه بایمان در زیر خاک شوی، آنرا كه تو خواهی آب در جوی او روان است، و آنرا كه نخواهی چه از دیده جان دیدن كار آنانست و این كار مردانست.

الٰهی از كوی جفا گذر كردم و از راه وفا حذر كردم چه كنم اقتدا بپدر كردم، چشم نگاهدار تا دل بباد ندهی و زبان نگاهدار تا سر بباد ندهی و وضو نگاه دار تا نماز بباد ندهی پیكار كنی به كه بیكار باشی. پیوسته سه چیز از سه چیز بفریاد است: ایمان از حرص، جان از زبان، دل از دیده. خلعت در سحر بخشند و تو خوش خفته بیداری از مجلس آید و تو رمیده حكمت از شكم گرسنه خیزد و تو سیر خورده ای، در آن محله كه محبت جای گیرد عافیت بگریزد. محبت گلیست محنت و بلا خار آن، كدام دل است كه نیست گرفتار آن عشق چیست شادی رفته و غم مانده عاشق كیست دم فروشده و جان برآمده.

الٰهی شادی نمی شناختم می پنداشتم كه شادم اكنون مرا چه شادی كه شادی شناسی را بباد دادم.

الٰهی چون بدانستم كه توانگری درویشی است، دوست درویشم چون وعده دیدار دوست كردی غلام دیده خویشم.

۩نوع دیگر از نصایح۩

(با عجز و انكسار این رباعی را بجهة تخفیف گناهان بخواند)

گر من گنه جمله جهان كردستم

عفو تو امید است كه گیرد دستم

گفتی كه بروز عجز دستت گیرم

عاجزتر ازین مخواه كاكنون هستم